کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نامهنویس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نامهنویس
مترادف و متضاد
عریضهنگار، کاتب، کاغذنویس، مترسل
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نامهنویس
واژگان مترادف و متضاد
عریضهنگار، کاتب، کاغذنویس، مترسل
-
واژههای همآوا
-
نامه نویس
لغتنامه دهخدا
نامه نویس . [ م َ / م ِ ن ِ ] (نف مرکب ) آنکه مکتوب و نامه مینویسد. کاتب . محرر. (ناظم الاطباء).
-
نامه نویس
واژهنامه آزاد
مترسل.
-
جستوجو در متن
-
کاغذنویس
واژگان مترادف و متضاد
کاتب، محرر، منشی، نامهنویس
-
عریضهنگار
واژگان مترادف و متضاد
کاتب، محرر، مکتوبنویس، نامهنگار، نامهنویس
-
نامهنگار
واژگان مترادف و متضاد
دبیر، کاتب، مترسل، منشی، نامهنویس
-
مترسل
واژگان مترادف و متضاد
دبیر، منشی، نامهنویس، نامهنگار، نویسنده، رسالهنویس
-
کاتب
واژگان مترادف و متضاد
ثبات، دبیر، صاحبقلم، قلمزن، کاغذنویس، مترسل، محرر، منشی، نامهنویس، نگارنده، نویسنده، وراق