کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نامعقول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نامعقول
/nāma'qul/
معنی
آنچه عقل آن را نپذیرد و ادارک نکند؛ آنچه به عقل درست نیاید؛ یاوه؛ بیهوده؛ بیقاعده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
سبکسر، غیرعقلایی، غیرمنطقی، ناپسند، ناپسندیده، ناروا، ناشایست، ناشایسته، نامناسب، ناموجه ≠ معقول، مناسب
دیکشنری
absurd, ill-considered, implausible, impolitic, inconsequent, inconsequential, insane, irrational, perverted, unadvised, unadvisedly, unreasoning, unsound, untypical
-
جستوجوی دقیق
-
نامعقول
واژگان مترادف و متضاد
سبکسر، غیرعقلایی، غیرمنطقی، ناپسند، ناپسندیده، ناروا، ناشایست، ناشایسته، نامناسب، ناموجه ≠ معقول، مناسب
-
نامعقول
لغتنامه دهخدا
نامعقول . [ م َ ] (ص مرکب ) دور از عقل . چیزی که به عقل درست نباشد. (ناظم الاطباء). مخالف عقل . خلاف عقل . سفه . گزاف . (یادداشت به خط مؤلف ) : یک نوبت به طریقی نامعقول از بند عقال بیرون افتاد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 388). || محال . (یادداشت مؤلف )...
-
نامعقول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] nāma'qul آنچه عقل آن را نپذیرد و ادارک نکند؛ آنچه به عقل درست نیاید؛ یاوه؛ بیهوده؛ بیقاعده.
-
نامعقول
دیکشنری فارسی به عربی
سخيف , غير معقول , لا عقلاني
-
جستوجو در متن
-
unfoundered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نامعقول
-
unrequisite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نامعقول
-
illogical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر منطقی است، غیر منطقی، نامعقول
-
counterintuitive
واژهنامه آزاد
دور از عقل، نامعقول.
-
نامعقولی
لغتنامه دهخدا
نامعقولی . [ م َ ] (حامص مرکب ) عقل و صفت نامعقول بی ادبی . سبکی .جلفی . معقول . و مؤدب نبودن .- نامعقولی کردن ؛ بخلاف عقل و ادب رفتار کردن . سبکسری کردن .|| نامعقول بودن . معقول و موافق عقل نبودن . رجوع به نامعقول شود.
-
غیرمعقول
واژگان مترادف و متضاد
غیرعقلایی، غیرمنطقی، ناشایست، نامعقول ≠ معقول
-
لا عقلاني
دیکشنری عربی به فارسی
غير عقلا ني , نامعقول , غير منطقي , بي معني
-
preposterous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ظالمانه، مضحک، نامعقول، مهمل، غیر طبیعی
-
ناموجه
واژگان مترادف و متضاد
بیجا، توجیهناپذیر، غیرقابلقبول، نامعقول، نپذیرفتنی ≠ موجه
-
ناهنجار
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (ص .) 1 - درشت و ناهموار. 2 - نامعقول ، ناپسند.