کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نامراد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نامراد
/nāmorād/
معنی
کسی که به مراد و مقصود خود نرسیده؛ ناکام؛ محروم.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بیچاره، بینصیب، محروم، ناخشنود، ناکام ≠ کامیاب، مرادمند
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نامراد
واژگان مترادف و متضاد
بیچاره، بینصیب، محروم، ناخشنود، ناکام ≠ کامیاب، مرادمند
-
نامراد
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ فا - ع . ] (ص .) ناکام ، محروم .
-
نامراد
لغتنامه دهخدا
نامراد. [ م ُ ] (ص مرکب ) بی مراد. (از آنندراج ). (از غیاث اللغات ). ناکام . به مقصود نرسیده . (فرهنگ نظام ). مأیوس . محروم . ناامید. بی بهره . بی نصیب . (ناظم الاطباء) : بدخواه او نژند و نوان باد و نامراداحباب او به عشرت و اقبال کامران . فرخی .همرا...
-
نامراد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] nāmorād کسی که به مراد و مقصود خود نرسیده؛ ناکام؛ محروم.
-
نامراد
دیکشنری فارسی به عربی
حزين
-
واژههای مشابه
-
نامراد،بخت نامراد
لهجه و گویش تهرانی
ناکام
-
نامراد بی الف
لهجه و گویش تهرانی
نامرد
-
جستوجو در متن
-
بخشکی شانس !
لهجه و گویش تهرانی
بخت نامراد!
-
ناکام
فرهنگ فارسی معین
(ص .) محروم ، نامراد.
-
نُمِراد
لهجه و گویش بختیاری
nomerâd 1. نامراد؛ 2. بیچاره.
-
کامکار
واژگان مترادف و متضاد
دولتمند، سعید، سعادتمند، کامدیده، کامیاب، موفق ≠ نامراد
-
محروم شدن
واژگان مترادف و متضاد
بینصیب شدن، محروم گشتن، بیبهره ماندن، نامراد شدن ≠ بهرهور شدن
-
محروم کردن
واژگان مترادف و متضاد
بینصیب کردن، بیبهره ساختن، نامراد کردن، محروم داشتن ≠ بهرهمند کردن