کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نامحرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نامحرم
/nāmahram/
معنی
۱. (فقه) مردی که مَحرم زن نیست.
۲. (فقه) زنی که مَحرم مرد نباشد.
۳. [مجاز] بیگانه.
۴. [مجاز] کسی که رازدار نباشد و به او اعتماد نتوان کرد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بیگانه، غریبه، غریب، غماز، ناآشنا ≠ محرم
دیکشنری
alien
-
جستوجوی دقیق
-
نامحرم
واژگان مترادف و متضاد
بیگانه، غریبه، غریب، غماز، ناآشنا ≠ محرم
-
نامحرم
فرهنگ فارسی معین
(مَ رَ) [ فا - ع . ] (ص .) 1 - بیگانه ، غریبه . 2 - کسی که مورد اعتماد نیست .
-
نامحرم
لغتنامه دهخدا
نامحرم . [ م َ رَ ] (ص مرکب ) کسی که اذن ندارد در اطاق زن و در حرم داخل گردد. (ناظم الاطباء). آنکه از محارم نیست . که از بطانه و نزدیکان نباشد. بیگانه نسبت به زن یا مرد. که شرعاً محرم زن نیست . مقابل محرم : ز نامحرم نظر هم دور میدارکه از دیگر نظر گرد...
-
نامحرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. عربی] nāmahram ۱. (فقه) مردی که مَحرم زن نیست.۲. (فقه) زنی که مَحرم مرد نباشد.۳. [مجاز] بیگانه.۴. [مجاز] کسی که رازدار نباشد و به او اعتماد نتوان کرد.
-
نامحرم
لهجه و گویش تهرانی
غریبه،کسی که نباید چیزی را بداند
-
واژههای مشابه
-
مَحرم و نامَحرم
فرهنگ گنجواژه
متضاد.
-
جستوجو در متن
-
سرخر و مزاحم
فرهنگ گنجواژه
نامحرم.
-
پاک چشم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹چشمپاک› [مجاز] pākče(a)šm آنکه از روی شهوت به نامحرم نظر نکند.
-
نامحرمی
لغتنامه دهخدا
نامحرمی . [ م َ رَ ](حامص مرکب ) محرم نبودن . نامحرم بودن . بیگانه بودن .صفت نامحرم . رجوع به نامحرم و نامحرمیت شود. || هتک . پرده دری . شوخ چشمی . بی حیائی : چه گویم که چون بود از این خرمی بود شرح از این بیش نامحرمی .نظامی .
-
نره خر
لهجه و گویش تهرانی
گردن کلفت،مرد قوی و نامحرم
-
غریبه
واژگان مترادف و متضاد
اجنبی، بیگانه، غریب، غیر، نامحرم ≠ آشنا، خودی
-
پردهپوش
واژگان مترادف و متضاد
رازدار، رازنگهدار، ساتر، سرپوش، سرنگهدار، محرم ≠ افشاگر، پردهدر، نامحرم
-
غماز
واژگان مترادف و متضاد
۱. خبرچین، سخنچین، مفسد، نمام ۲. نامحرم ۳. دورو، منافق ۴. عشوهگر، کرشمهباز