کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نامتناسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نامتناسب
/nāmote(a)nāseb/
معنی
ناموافق؛ ناجور: ◻︎ یارا بهشت صحبت یاران همدم است / دیدار یار نامتناسب جهنم است (سعدی۲: ۳۴۶).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بیجا، بیقواره، نابجا، ناشایسته، نامتجانس، نامناسب، ناهماهنگ ≠ متناسب، هماهنگ
دیکشنری
disproportionate, irregular, unequal
-
جستوجوی دقیق
-
نامتناسب
واژگان مترادف و متضاد
بیجا، بیقواره، نابجا، ناشایسته، نامتجانس، نامناسب، ناهماهنگ ≠ متناسب، هماهنگ
-
نامتناسب
لغتنامه دهخدا
نامتناسب . [ م ُ ت َ س ِ ] (ص مرکب ) ناجور. ناموافق . ناهمانند. نامتجانس : یارا بهشت صحبت یاران همدم است دیدار یار نامتناسب جهنم است . سعدی .رقیب نامتناسب چه اهل صحبت تست که طبع او همه نیش و تو سربسر نوشی . سعدی .سعدیا نامتناسب حیوانی باشدهرکه گوید ک...
-
نامتناسب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] nāmote(a)nāseb ناموافق؛ ناجور: ◻︎ یارا بهشت صحبت یاران همدم است / دیدار یار نامتناسب جهنم است (سعدی۲: ۳۴۶).
-
واژههای مشابه
-
disproportionation
تسهیم نامتناسب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] جابهجایی اتمها یا الکترونهای ظرفیتِ بین اتم یا یونهای یکسان بهگونهایکه محصولات متفاوت حاصل شود
-
واژههای همآوا
-
نا متناسب
فرهنگ واژههای سره
بی قواره
-
جستوجو در متن
-
عَجَق وجَق
لهجه و گویش تهرانی
نامتناسب
-
درهم جوش
لغتنامه دهخدا
درهم جوش . [ دَ هََ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) (آش ...) آشی مرکب از بسیاری چیزها و بیشتر نامتناسب و نامتلائم . آشی که حبوب و بقول گوناگون در وی کرده باشند. || مخلوطی از چیزهای نامتناسب با یکدیگر. مخلوطی از بسیار چیز نامتناسب . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجو...
-
بی اندام
فرهنگ فارسی معین
(اَ) (ص مر.) نامتناسب ، ناموزون .
-
نابهنجار
واژگان مترادف و متضاد
بیروش، بیقاعده، بینظم، نامتناسب، ناهماهنگ ≠ بهنجار
-
بیقواره
واژگان مترادف و متضاد
بدریخت، بدمنظر، زشت، ناجور، نامتناسب ≠ خوشقواره
-
نامتجانس
واژگان مترادف و متضاد
ناسازگار، نامانوس، نامتناسب، ناموافق، ناهمگون ≠ متجانس
-
hypochromic anemia, Faber's syndrome
کمخونی کمرنگگویچهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] کمخونی همراه با کاهش نامتناسب میزان هموگلوبین یاختههای قرمز خون