کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناله و ضجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناله و ضجه
لهجه و گویش تهرانی
شیون و زاری
-
ناله و ضجه
فرهنگ گنجواژه
زاری.
-
واژههای مشابه
-
هم ناله
لغتنامه دهخدا
هم ناله . [ هََ ل َ / ل ِ ] (ص مرکب ) آنکه با دیگری نالد. (یادداشت مؤلف ). روضه خوانها می گویند: خواهر، با زهرا همناله شو. (یادداشت مؤلف ).
-
شب ناله
لغتنامه دهخدا
شب ناله . [ ش َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) ناله نمودن در شب . شب هنگام ناله کردن : به شب ناله ٔ تلخ زندانیان به قندیل محراب روحانیان .نظامی .
-
ناله پرورد
لغتنامه دهخدا
ناله پرورد. [ ل َ / ل ِ پ َرْ وَ ] (ن مف مرکب ) به ناله پرورده شده . مجازاً، پرناله . ناله گر. باناله . خوشنوا : نئی ناله پرورد از آن چاه ژرف .نظامی .
-
ناله سنج
لغتنامه دهخدا
ناله سنج . [ ل َ / ل ِ س َ ] (نف مرکب ) ناله پرداز. ناله گر. رجوع به ناله پرداز شود.
-
ناله گر
لغتنامه دهخدا
ناله گر. [ ل َ / ل ِ گ َ ] (ص مرکب ) نالنده . نالان . که می نالد. که ناله می کند.
-
ناله گیر
لغتنامه دهخدا
ناله گیر. [ ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) گیرنده ٔ ناله . که ناله را ببندد. که مانع ناله کردن شود : گشتی شکار درد ظهوری به خود بنازشادم که دام من نفس ناله گیر تست .ظهوری (از آنندراج ).
-
ناله کردن
دیکشنری فارسی به عربی
آهة , ثغاء , عويل
-
چوس ناله
لهجه و گویش تهرانی
ناله تصنعی
-
نال، ناله، ناله زدن، نال زدن
لهجه و گویش تهرانی
نالیدن ،گفتن
-
آه نداره با ناله سودا کنه
لهجه و گویش تهرانی
بی نواست
-
جستوجو در متن
-
زنجِموره،زنجه موره
لهجه و گویش تهرانی
ضجه و ناله