کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناقص العقل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناقص العقل
/nāqesol'aql/
معنی
ناقصخرد؛ کمعقل؛ کمخرد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناقص العقل
لغتنامه دهخدا
ناقص العقل . [ ق ِ صُل ْ ع َ ] (ع ص مرکب ) بی عقل . ابله . نادان . ناقص عقل . (از ناظم الاطباء). کوتاه خرد. کم فهم . نافهم .- امثال :زن ناقص العقل است .
-
ناقص العقل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] ‹ناقصعقل› nāqesol'aql ناقصخرد؛ کمعقل؛ کمخرد.
-
واژههای مشابه
-
lack of penetration, incomplete joint penetration, insufficient penetration, inadequate joint penetration
نفوذ ناقص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] وضعیتی در ریشۀ اتصال یک جوش شیاری که در آن فلز جوش تمامی ضخامت اتصال را در بر نمیگیرد
-
amelogenesis imperfecta
مینازایی ناقص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← کمرویشی مینا
-
crippleware
ناقصافزار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی نرمافزار مشروط که نسخهای رایگان از یک برنامۀ رایانهای است و قابلیت برنامۀ اصلی را ندارد
-
defective virus
ویروس ناقص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ویروسی که به علت نارسایی ژنتیکی یا نداشتن عوامل مورد نیاز قادر به تکثیر نیست
-
incomplete assimilation
همگونی ناقص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← همگونی جزئی
-
فاعل ناقص
لغتنامه دهخدا
فاعل ناقص . [ ع ِ ل ِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) فاعلی است که صدور فعل از او مسبوق به مقدمات و اموری چند و به عبارت دیگر حصول اثر از آن منوط و متوقف بر حرکات و معداتی باشد. درمقابل فاعل تام که بدون معدات و امور دیگر منشاء صدور فعل است . (از فرهنگ ...
-
پخت ناقص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] ← ناپختگی
-
partial bunt
سیاهک ناقص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] سیاهک ناشی از نئوووسیا ایندیکا (Neovossia indica) که معمولاً خوشه یا دانه را بهطور کامل از بین نمیبرد متـ . سیاهک هندی karnal smut
-
defective number, deficient number
عدد ناقص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عدد صحیح مثبتی که مجموع همۀ مقسومعلیههای آن، شامل 1 و بهجز خودش، از خودش کمتر شود
-
تجنیس ناقص
لغتنامه دهخدا
تجنیس ناقص . [ ت َ س ِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنست که کلمات متجانس در حروف متفق باشند و در حرکات مختلف ، چنانکه قطران گفته است :پیاده شود دشمن از اسب دولت چو باشی بر اسب سعادت سَواربر اسب سعادت سواری وداری بدست اندرون از سعادت سِوار. (المعجم ص...
-
حد ناقص
لغتنامه دهخدا
حد ناقص . [ ح َدْ دِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) تعریفی که بفصل قریب تنها یا با جنس بعید باشد مانند تعریف انسان به ناطق یا جسم ناطق . (تعریفات جرجانی ص 57). رجوع به قول شارح شود.
-
رسم ناقص
لغتنامه دهخدا
رسم ناقص . [ رَ م ِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) مرکب از جنس بعید و عرض است ، در مقابل رسم تام . (از فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی تألیف سجادی ). پس اگر افادت تمییز کلی کند [ رسم ] تام بود والاّ ناقص . (اساس الاقتباس ص 341). آن است که ...