کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناقد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناقد
/nāqed/
معنی
۱. کسی که چیزی را مورد نقد و بررسی قرار میدهد، خصوصاً سخن.
۲. کسی که پول خوب را از بد جدا کند؛ سرهکننده؛ زرسنج.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. منتقد، نقاد، نقدنویس
۲. ایرادگیر، خردهگیر، نکتهگیر
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناقد
واژگان مترادف و متضاد
۱. منتقد، نقاد، نقدنویس ۲. ایرادگیر، خردهگیر، نکتهگیر
-
ناقد
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ ع . ] (اِفا.) نقدکننده ، جدا کنندة خوب از بد.
-
ناقد
لغتنامه دهخدا
ناقد. [ ق ِ ] (ع ص ) سره کننده ٔ درهم ها. (ناظم الاطباء). تمیزدهنده ٔ میان پول سره و ناسره . (فرهنگ نظام ). صراف . (از سمعانی ). سیم گزین . (مهذب الاسماء) (ملخص اللغات ). سره کننده ٔ درم و دینار. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). صیرفی . (از الانساب سمعانی ...
-
ناقد
دیکشنری عربی به فارسی
نقدگر , نکوهشگر , سخن سنج , نقاد , انتقاد کننده , کارشناس , خبره
-
ناقد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] nāqed ۱. کسی که چیزی را مورد نقد و بررسی قرار میدهد، خصوصاً سخن.۲. کسی که پول خوب را از بد جدا کند؛ سرهکننده؛ زرسنج.
-
واژههای مشابه
-
ناقد هروی
لغتنامه دهخدا
ناقدهروی . [ ق ِ دِ هَِ رَ ] (اِخ ) مؤلف تذکره ٔ صبح گلشن او را از موزون طبعان هرات دانسته و این بیت را از وی نقل کرده است :هوس می است و نقلم ز دو لعل فتنه جوئی چه بلا خیال خامی چه کشنده آرزوئی .بیش از این اطلاعی ازحال او به دست نیامد.
-
داود ناقد
لغتنامه دهخدا
داود ناقد. [ وو و دِ ق ِ ] (اِخ ) از دینار و درم سنجان بوده است . و اطلاعاتی از وی در باره ٔ درهم و دینار مرویست . (النقود العربیة ص 12 و 13).
-
جستوجو در متن
-
ناقدی
لغتنامه دهخدا
ناقدی . [ ق ِ ] (حامص ) عمل ناقد. رجوع به ناقد شود.
-
نقدگر
دیکشنری فارسی به عربی
ناقد
-
نکوهشگر
دیکشنری فارسی به عربی
ناقد
-
سخن سنج
دیکشنری فارسی به عربی
ناقد
-
نقاد
دیکشنری فارسی به عربی
ناقد
-
انتقاد کننده
دیکشنری فارسی به عربی
ناقد