کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نافله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نافله
/nāfele/
معنی
۱.نماز مستحبی که پس از نماز واجب خوانده میشود.
۲. عبادتی که واجب نباشد؛ عبادت غیر واجب.
۳. [قدیمی] عطیه؛ بخشش.
۴. [قدیمی] غنیمت.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نافله
فرهنگ نامها
(تلفظ: nāfele) (عربی) (به مجاز) (در فقه) نماز نافله ؛ (در ادیان) عبادتی که انجام دادنِ آن واجب نباشد ؛ فرزندِ فرزند ، نوه ؛ عطیه ، دهش .
-
نافله
فرهنگ فارسی معین
(ف ل ) [ ع . نافلة ] (اِ.) 1 - بخشش ، عطیه . 2 - عبادتی که واجب نباشد. ج . نوافل .
-
نافله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: نافلَة، جمع: نوافِل] nāfele ۱.نماز مستحبی که پس از نماز واجب خوانده میشود.۲. عبادتی که واجب نباشد؛ عبادت غیر واجب.۳. [قدیمی] عطیه؛ بخشش.۴. [قدیمی] غنیمت.
-
نافله
واژهنامه آزاد
نافله یکی از چندین غذای سنتی و محلی خوزستانی هاست. گوشت چرخ کرده و آرد نخودچی از مواد اصلی این غذای محلی هستند.
-
واژههای مشابه
-
نافلة
لغتنامه دهخدا
نافلة. [ ف ِ ل َ ] (ع اِ) غنیمت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (معجم متن اللغة) (المنجد) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || فرزند فرزند. (ترجمان علامه جرجانی ). نواسه . (مهذب الاسماء). نبیره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ولدالولد. (معجم متن...
-
نَافِلَةً
فرهنگ واژگان قرآن
زیادی - اضافه - عطیه و بخششی افزون (کلمه نافله از ماده نفل به معناي زيادي است ،و معناي عبارت "وَمِنَ ﭐللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ "این است که قسمتي از شب را پس از خوابيدنت بيدار باش و به قرآن (يعني نماز ) مشغول شو ، نمازي که زيادي بر مق...
-
نافله گزار
لغتنامه دهخدا
نافله گزار. [ ف ِ ل َ / ل ِ گ ُ ] (نف مرکب ) آنکه نماز نافله گزارد. که نماز نافله خواند. رجوع به نافله شود.
-
جستوجو در متن
-
nepheline
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نافله
-
نوافل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ نافِلَة] navāfel = نافله
-
nephelinite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نافله ای
-
Nuphar lutea
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نافله لووتا
-
supererogatory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فوق العاده، نافله، بیش از حد لزوم، وابسته به بسپردازی، زیاد، زائد
-
نوافل
لغتنامه دهخدا
نوافل . [ ن َ ف ِ ] (ع اِ) ج ِ نافلة. عبادات مستحب . رجوع به نافلة شود : و به ایفای نذور و نوافل قیام کرد. (سندبادنامه ص 279). || ج ِ نافله ، به معنی نبیره و فرزندزاده : در میهنه در منزل خواجه مؤید که از نوافل شیخ ابواسعید ابوالخیر است نزول فرموده ب...