کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نافرمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نافرمانی
/nāfarmāni/
معنی
۱. سرکشی؛ عصیان.
۲. گناه کردن؛ معصیت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تمرد، سرپیچی، سرکشی، طغیان، عصیان، گردنکشی، مخالفت، یاغیگری
۲. اثم، گناه، معصیت ≠ فرمانبرداری
فعل
بن گذشته: نافرمانی کرد
بن حال: نافرمانی کن
دیکشنری
contumacy, defiance, disobedience, insubordination, perversity, rebellion
-
جستوجوی دقیق
-
نافرمانی
واژگان مترادف و متضاد
۱. تمرد، سرپیچی، سرکشی، طغیان، عصیان، گردنکشی، مخالفت، یاغیگری ۲. اثم، گناه، معصیت ≠ فرمانبرداری
-
نافرمانی
فرهنگ فارسی معین
(فَ) (حامص .) 1 - سرکشی ، طغیان . 2 - معصیت ، گناه .
-
نافرمانی
لغتنامه دهخدا
نافرمانی . [ ف َ ] (حامص مرکب ) سرکشی . طغیان . مخالفت . عدم اطاعت . (ناظم الاطباء). رهق . طنو. طنی . (منتهی الارب ). عقوق . عصیان . عتو. اباء. گردنکشی . تمرد : از حد و غایت نافرمانی درمگذرکه پدیدارست اندازه ٔ نافرمانی . منوچهری . || عصیان . (ربنجنی ...
-
نافرمانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) nāfarmāni ۱. سرکشی؛ عصیان.۲. گناه کردن؛ معصیت.
-
نافرمانی
دیکشنری فارسی به عربی
عصيان
-
واژههای مشابه
-
نافرمانی کردن
لغتنامه دهخدا
نافرمانی کردن . [ ف َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اطاعت نکردن . (ناظم الاطباء). سرکشی . سرپیچی . گردنکشی . طغیان . فرمان نبردن . تمرد : اگر مقدمان نافرمانی نکردندی همه ترکستان را بدین لشکر بتوانستمی گرفت . (تاریخ بیهقی ). و آن فرشتگان که از زبانه ٔ آتش آفرید...
-
نافرمانی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اعص
-
نافرمانى كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استعصى ، استعصى الأمر
-
oppositional defiant disorder
اختلال نافرمانی مقابلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] اختلالی رفتاری در دوران کودکی که کودک مبتلا به آن رفتارهای متمرّدانه یا ناسازگار یا خصمانه در برابر منابع اقتدار نشان میدهد
-
جستوجو در متن
-
سرپیچی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] sarpiči نافرمانی.〈 سرپیچی کردن: (مصدر لازم) [مجاز] نافرمانی کردن.
-
مَعْصِيَتِ
فرهنگ واژگان قرآن
نافرمانی
-
لَا أَعْصِي
فرهنگ واژگان قرآن
نافرماني نمي کنم
-
عَصَوْاْ
فرهنگ واژگان قرآن
نافرماني کردند