کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناغافل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناغافل
معنی
(فِ) [ فا - ع . ] (ص .) 1 - ناآگاه ، بی خبر. 2 - (عا.) ناگهان ، بی خبر.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
abrupt, flat, sneak
-
جستوجوی دقیق
-
ناغافل
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ فا - ع . ] (ص .) 1 - ناآگاه ، بی خبر. 2 - (عا.) ناگهان ، بی خبر.
-
ناغافل
لغتنامه دهخدا
ناغافل .[ ف ِ ] (ق مرکب ) در تداول عوام ، ناگهان . بی خبر. غفلة. بغتة. بناگاه . بی مقدمه : ناغافل به سراغ من آمد.
-
ناغافل
لهجه و گویش تهرانی
ناگهان،بی هوا
-
واژههای مشابه
-
دل ناغافل
لهجه و گویش تهرانی
ناگهان
-
غافل، ناغافل
لهجه و گویش تهرانی
نادانسته:دل غافل، ای دل غافل
-
غیب و ناغافل
لغتنامه دهخدا
غیب و ناغافل . [ غ َ / غ ِ ب ُ ف ِ ](ق مرکب ، از اتباع ) در تداول عوام ، بمعنی ناگهان .
-
جستوجو در متن
-
ناقافلى
لهجه و گویش بختیاری
nâ-qâfeli ناغافل، غفلتا، ناگهانى.
-
بیخبری
واژگان مترادف و متضاد
۱. تغافل، جهل، غفلت، ناآگاهی، نادانی، ناهشیاری ≠ آگاهی ۲. ناغافل، ناگهان