کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناغ
لغتنامه دهخدا
ناغ . (اِ) درخت نارون . (ناظم الاطباء).
-
ناغ
لغتنامه دهخدا
ناغ . (اِخ ) دهی است از دهستان رمشک بخش کهنوج شهرستان جیرفت . در 185هزارگزی جنوب شرقی کهنوج و 4هزارگزی جنوب راه مالرو فنوج به رمشک ، در منطقه ای کوهستانی و گرمسیر واقعاست و یک صد تن سکنه دارد. آبش از چاه و محصولش غلات و برنج و تنباکو و خرماست . شغل ا...
-
ناغ
واژهنامه آزاد
(روستاهای داراب ،استان فارس) پل آب رو؛ پلی که آب از روی آن می گذرد.
-
واژههای مشابه
-
ناغ ،ناق
لهجه و گویش تهرانی
گلو ،نای
-
تا ناغ
لهجه و گویش تهرانی
تا خرخره
-
واژههای همآوا
-
نعق
لغتنامه دهخدا
نعق . [ ن َ ] (ع مص ) بانگ کردن غراب . (از المنجد) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نعیق . نُعاق .(متن اللغة) (اقرب الموارد). || بانگ کردن شبان گوسفندان خود را و زجر نمودن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة). با...
-
ناق
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) (عا.) منتهی درجه . ؛ تا ~ (ق .) تا آخرین درجه .
-
نعق
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (مص ل .) آواز کردن ، غراب .
-
ناق
لغتنامه دهخدا
ناق . (ع اِ) شکاف مانندی در بن گوشت بر انگشت و بن گوشت پاره ٔ زیر انگشت خنصر و مقدم ، رش دست و بند پنجه و هرجای که به صورت شکاف ماند چون شکم آرنج و بن دمغزه . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). چین و شکاف مانندی که در کف دست و در مابین انگشت نر در مقدم رش...
-
ناق
لهجه و گویش تهرانی
گلو
-
جستوجو در متن
-
نارون
لغتنامه دهخدا
نارون . [ رَ وَ ] (ص ) نرم و صاف و مهره دار. || تر و تازه . || (اِ) شاخه ٔ بلند و افراشته از درخت که باد آن را می جنباند. || درخت ناغ . || درخت طبرخون . (ناظم الاطباء).