کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناظور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناظور
معنی
پريسکوپ , دوربين زير دريايي مخصوص مشاهده اشياء روي سطح اب , پيرامون بين
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناظور
لغتنامه دهخدا
ناظور. (ع اِ) باغبان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناطور. (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || نگهبان . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || نظاره . (المنجد). || مهتر قوم که مورد نظر ایشان باشد. سیدالقوم المنظور الیه منهم . (اقرب الموارد) (از ا...
-
ناظور
دیکشنری عربی به فارسی
پريسکوپ , دوربين زير دريايي مخصوص مشاهده اشياء روي سطح اب , پيرامون بين
-
واژههای همآوا
-
نازور
لغتنامه دهخدا
نازور. (ص مرکب ) کم زور. بی طاقت . (آنندراج ). سست . ضعیف . کم زور. کم قوت . (ناظم الاطباء). بی زور. ناتوان . ضعیف و عاجز.
-
جستوجو در متن
-
پریسکوپ
دیکشنری فارسی به عربی
ناظور
-
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
دیکشنری فارسی به عربی
ناظور
-
پیرامون بین
دیکشنری فارسی به عربی
ناظور
-
ناظورة
لغتنامه دهخدا
ناظورة. [ رَ ] (ع اِ) مهتر که در هر امور منتظر او باشند، واحد و جمع و مؤنث و مذکر در وی یکسان است . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). مهتری که در همه ٔ کارها منتظر وی باشند. (ناظم الاطباء). نظورة. نظیرة. نظور. السید ینظر الیه . (معجم متن اللغة). ناظور. ...
-
ناطور
لغتنامه دهخدا
ناطور. (ع اِ) باغبان انگور و خرما. (منتهی الارب ). ناطر. حافظ رزستان و نخلستان . (از معجم متن اللغة). باغبان رزستان و نخلستان . (ناظم الاطباء). حافظ الکرم و النخل . (از اقرب الموارد). حافظالکرم . (المنجد). رزبان . (زمخشری ). ناظور. ناظوره . نگاهبان ....
-
نگاهبان
لغتنامه دهخدا
نگاهبان . [ ن ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) نگاه دارنده ٔ چیزی و حفاظت کننده ٔ آن . (آنندراج ). حافظ.(مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). حارس . محافظ. (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). نگهدارنده . (ناظم الاطباء). حفیظ. وکیل . (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن ...
-
باغبان
لغتنامه دهخدا
باغبان . [ غ ْ / غ ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) نگاهدارنده ٔ باغ باشد. (هفت قلزم ). در پهلوی باغبان ، آنکه حفاظت باغ و پرورش گلها و درختهای میوه دار کند. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). کسی که پرستاری از باغ میکند. (ناظم الاطباء). باغ پیرا. (ناظم الاطباء) (آن...
-
مهتر
لغتنامه دهخدا
مهتر. [ م ِ ت َ ] (ص تفضیلی )بزرگتر. با مقام و منزلت و مرتبت برتر : چو شاه تو بردر مرا کهترندتو را کمترین چاکران مهترند. فردوسی .چنین چیزها از وی [خواجه ] آموختندی که مهذب تر و مهترتر روزگار بود. (تاریخ بیهقی ).خنک آنکس را کو چاکر چاکرت بودچاکر چاکرت...