کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناظر بیوتات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناظر بیوتات
لغتنامه دهخدا
ناظر بیوتات . [ ظِ رِ ب ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) میر سامان و کسی که مخارج بیوتات دولتی سپرده ٔ وی می باشد. (ناظم الاطباء) : فارغ دمی نگشتیم از بازدید ابیات گردیده ایم گویا ما ناظر بیوتات .اسماعیل ایما (از آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
گودی ناظر
لغتنامه دهخدا
گودی ناظر. [ گُو ظِ ] (اِخ ) جلگه ای در یک فرسخی شمال غربی رودبار، سر راه فیروزکوه به فولادمحله (مازندران ). (از ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 173).
-
kitchen police
ناظر آشپزخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فردی که در تدارک میوه و سبزیجات و مراعات اصول بهداشتی فعالیت دارد اما وظیفۀ او آشپزی نیست
-
election observer
ناظر انتخابات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فرد یا سازمان بیطرف داخلی یا خارجی که مسئولیت گردآوری اطلاعات را دربارۀ فرایند انتخابات بر عهده دارد و نظر خود را دربارۀ صحت و سقم آن اعلام میکند
-
cargo superintendent
ناظر بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کارشناسی که به نمایندگی مالک کشتی یا شرکت کشتیرانی، با توجه به امکانات کشتی و نوع بار، بر توزیع مناسب و مطمئن و ایمن و کارآمد بار در انبارهای کشتی نظارت دارد
-
dropmaster
ناظر پرتاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] کارشناسی که وظیفۀ آمادهسازی، بازرسی، پذیرش، بارگیری، باربندی و پرتاب لوازم برای بارریزی هوایی (airdrop) را بر عهده دارد
-
jumpmaster
ناظر پرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] کارشناس صلاحیتدار هوایی که چتربازان را از زمان ورود به هواگَرد تا خروج از آن تحت نظارت دارد
-
costume supervisor
ناظر لباس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فردی که رابط میان طراح لباس و جامهداران سر صحنه است
-
pilot not flying, PNF, pilot monitoring, non-handling pilot
خلبان ناظر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] خلبانی که بر نحوۀ پرواز و کار خلبان سکاندار نظارت دارد و از او پشتیبانی میکند
-
ابن ناظر
لغتنامه دهخدا
ابن ناظر. [ اِ ن ُ ظِ ] (اِخ ) رجوع به ابن ابی الاحوص شود.
-
حسین ناظر
لغتنامه دهخدا
حسین ناظر. [ ح ُ س َ ن ِ ظِ ] (اِخ ) رجوع به حسین غرناطی شود.
-
قلعه ناظر
لغتنامه دهخدا
قلعه ناظر. [ ق َ ع َ ظِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان ، واقع در 58هزارگزی باختر نجف آباد و متصل به راه نجف آباد به دامنه . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 502 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات...
-
ناظر بستی
لغتنامه دهخدا
ناظر بستی . [ ظِ ب ِ] (اِخ ) شیخ زین العابدین بستی از شاعران قرن سیزدهم است و به روایت هدایت در مجمعالفصحا سه هزار بیت دیوان داشته و به سیاق صائب شعر می گفته است . او راست :سربه سر آهوی این دشت شکار نظر است هرکجا نرگس مستی است نظربازی هست .رجوع به مج...
-
ناظر خاص
لغتنامه دهخدا
ناظر خاص . [ ظِ رِ خاص ص ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنکه تولیت او از طرف واقف معین و مقررشده است . آنکه بر دخل و خرج موقوفه ای نظارت دارد.