کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناطور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناطور
/natur/
معنی
۱. باغبان.
۲. نگهبان کشتزار؛ پالیزبان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
باغبان، پالیزبان، دشتبان، دهقان، مزرعهبان
دیکشنری
watch, watchman
-
جستوجوی دقیق
-
ناطور
واژگان مترادف و متضاد
باغبان، پالیزبان، دشتبان، دهقان، مزرعهبان
-
ناطور
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) 1 - باغبان ، نگهبان کشتزار. 2 - نگهبان .
-
ناطور
لغتنامه دهخدا
ناطور. (اِخ ) از دهات دهستان گنجگاه بخش سنجید شهرستان هروآباد است ، در 12هزارگزی جنوب باختری سنجید (کیوی ) و 10هزارگزی جاده ٔ شوسه ٔ میانه به هروآباد در منطقه ای کوهستانی و سردسیر واقع است و 148 تن سکنه دارد. آبش از چشمه است و محصولش غلات و حبوبات ، ...
-
ناطور
لغتنامه دهخدا
ناطور. (ع اِ) باغبان انگور و خرما. (منتهی الارب ). ناطر. حافظ رزستان و نخلستان . (از معجم متن اللغة). باغبان رزستان و نخلستان . (ناظم الاطباء). حافظ الکرم و النخل . (از اقرب الموارد). حافظالکرم . (المنجد). رزبان . (زمخشری ). ناظور. ناظوره . نگاهبان ....
-
ناطور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] natur ۱. باغبان.۲. نگهبان کشتزار؛ پالیزبان.
-
واژههای همآوا
-
ناتور
واژهنامه آزاد
نگهبان
-
جستوجو در متن
-
نواطیر
لغتنامه دهخدا
نواطیر. [ ن َ ] (ع اِ) ج ِ ناطور. رجوع به ناطور شود.
-
دشتبان
واژگان مترادف و متضاد
پالیزبان، فالیزبان، لتهبان، ناطور
-
پالیزبان
واژگان مترادف و متضاد
۱. باغبان، جالیزبان، دشتبان، دهقان، صیفیکار، لتهکار، ناطور ۲. مغنی
-
دشتوان
لغتنامه دهخدا
دشتوان . [ دَش ْت ْ] (اِ مرکب ) ناطر. ناطور. (ملخص اللغات ). دشتبان .
-
دهقان
واژگان مترادف و متضاد
۱. برزگر، حارث، دهگان، روستایی، زارع، زراعتپیشه، فلاح، کشاورز، کشتکار، کشتگر، ناطور ۲. ایرانی ۳. مورخ ≠ ارباب، مالک
-
رزوان
لغتنامه دهخدا
رزوان . [ رَزْ ] (ص مرکب ، اِ مرکب )باغبان و رزبان . (ناظم الاطباء). ناطور. (یادداشت مؤلف ). || (اِخ ) کره ٔ ستاره ٔ زهره . (ناظم الاطباء). نام جرم فلک زهره . (انجمن آرا) (آنندراج ).
-
ناطر
لغتنامه دهخدا
ناطر. [ طِ ] (ع ص ، اِ) باغبان خرما و انگور. (منتهی الارب ) (آنندراج ). باغبان رزستان و نخلستان . (ناظم الاطباء). آنکه رز و خرما و کشت را نگهبانی کند. (اقرب الموارد). نگهبان رز و زراعت . (از المنجد).حافظالکرم و النخل و الزرع . (معجم متن اللغة). دشتوا...