کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناطق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نواطق
لغتنامه دهخدا
نواطق . [ ن َ طِ ] (ع اِ) ج ِ ناطق . رجوع به ناطق شود.
-
أَنطَقَ
فرهنگ واژگان قرآن
به زبان آورد - ناطق کرد
-
نطقاء
لغتنامه دهخدا
نطقاء. [ ن ُ طَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناطق . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ناطق شود. || در اصطلاح سبعیه ، رُسُل . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ناطق شود.
-
شنوایی
واژگان مترادف و متضاد
سامعه ≠ گویایی، ناطق
-
talking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صحبت کردن، مکالمه، سخنگو، ناطق
-
talkies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشاعره، فیلم ناطق
-
صاحب سخن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [مجاز] sāhebsoxan سخنور؛ ناطق؛ گوینده.
-
سخنگو
دیکشنری فارسی به عربی
لسان الحال , متکلم , ناطق
-
سخنران
دیکشنری فارسی به عربی
کتيب , محاضر , ناطق
-
فرگویا
لغتنامه دهخدا
فرگویا. [ ف َ ] (نف ) گوینده و حیوان ناطق . (آنندراج ).- جانور فرگویا ؛ حیوان ناطق که انسان باشد. (از ناظم الاطباء).
-
متکلم
دیکشنری عربی به فارسی
گوينده , حرف زن , متکلم , سخن ران , سخنگو , ناطق , رءيس مجلس شورا , ادم ناطق
-
talker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گفتگو، گوینده، حرف مفت زن، ناطق، ادم ناطق، اهل محاوره، سخنگو
-
talkers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سخنرانان، گوینده، حرف مفت زن، ناطق، ادم ناطق، اهل محاوره، سخنگو
-
ناگویا
واژگان مترادف و متضاد
اصم، صامت، گنگ، مبهم ≠ ناطق
-
سخنور
واژگان مترادف و متضاد
ادیب، سخنگو، شاعر، کلیم، ناطق، نطاق