کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناطقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناطقه
/nāteqe/
معنی
قوۀ نطق و بیان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تکلم، قوهنطق، گویایی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناطقه
واژگان مترادف و متضاد
تکلم، قوهنطق، گویایی
-
ناطقه
فرهنگ فارسی معین
(طِ ق ) [ ع . ناطقة ] (ص .) مؤنث ناطق ، نیروی نطق و بیان .
-
ناطقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: ناطقَة] [قدیمی] nāteqe قوۀ نطق و بیان.
-
واژههای مشابه
-
ناطقة
لغتنامه دهخدا
ناطقة. [ طِ ق َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث ناطق است . رجوع به ناطق شود. || سخنگوی . (منتهی الارب ). گوینده .نطق کننده . فرگویا. سخن راننده . متکلم . (ناظم الاطباء). || قوه ای که بدان شخص تکلم می کند و سخن می گوید. (ناظم الاطباء). || ناطقه (نفس یا قوه ٔ...)؛...
-
نفس ناطقه
لغتنامه دهخدا
نفس ناطقه . [ ن َ س ِ طِ ق َ / ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نفس را در مرتبت کمال نفس ناطقه گویند و عقل و صورت نوعیه ٔ انسان هم نامند. به قول ملاصدرا: ان النفس الناطقة عندالحکیم عبارة من جوهر عقلی وحدانی لیس فی عالم العنصری ولا فی عالم الاجسام لم یتص...
-
قوه ناطقه
دیکشنری فارسی به عربی
کتاب
-
جستوجو در متن
-
گویایی
واژگان مترادف و متضاد
تکلم، ناطقه، نطق، ≠ لکنت
-
روان
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ په . ] (اِ.) روح ، نفس ناطقه .
-
نفس سخنگوی
لغتنامه دهخدا
نفس سخنگوی . [ ن َ س ِ س ُ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نفس ناطقه . رجوع به نفس ناطقه شود : و اکنون که عقل و نفس سخنگوی خود منم از خویشتن چه باید کردن حذر مرا.ناصرخسرو.
-
اسفهبدخوره
لغتنامه دهخدا
اسفهبدخوره . [ اِ ف َ ب َ خوَرْ / خُرْ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) اشراقیان پارس نفس ناطقه را گویند. (جهانگیری ). باعتقاد اشراقیان فارس نفس ناطقه باشد که آن قوت متکلمه ٔ انسانی است . (برهان ). رجوع به اسپهبدخوره و خوره شود.
-
تهمورس
لغتنامه دهخدا
تهمورس . [ ت َ رَ ] (اِ) نفس ناطقه ٔ فلک . (ناظم الاطباء). از برساخته های فرقه ٔ آذرکیوان است .
-
روان یابنده
لغتنامه دهخدا
روان یابنده . [ رَ ب َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) نفس ناطقه . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
-
speech
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سخنرانی - گفتار، گفتار، سخنرانی، سخن، صحبت، نطق، حرف، خطبه، گویایی، قوه ناطقه، خطابت