کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناصر اصفهانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ناصر دهلوی
لغتنامه دهخدا
ناصر دهلوی . [ ص ِ رِ دِ ل َ ] (اِخ ) عطأاﷲ (سید...) دهلوی . از پارسی گویان هند است مؤلف صبح گلشن این بیت را از او نقل کرده است :از خود آن سرو سهی گلگون قباپوشم بَرَدمصرع موزون و رنگین از سر هوشم بَرَد.رجوع به صبح گلشن ص 494 شود.
-
ناصر سگزی
لغتنامه دهخدا
ناصر سگزی . [ ص ِ رِ س َ] (اِخ ) رجوع به ناصرالدین عثمان بن تاج الدین شود.
-
ناصر شیرازی
لغتنامه دهخدا
ناصر شیرازی . [ ص ِ رِ ] (اِخ ) ملا ابراهیم شیرازی . در مدح ائمه ٔ اطهار قصاید بسیاری سروده است . این بیت او راست :بزیر تیغ بیدادش مکن تغییر رنگ ای دل مبادا بر سر رحم آوری آن بی مروت را.(از قاموس الاعلام ج 6).
-
ناصر طبیب
لغتنامه دهخدا
ناصر طبیب . [ ص ِ ](اِخ ) تیره ای از ایل طیبی از شعبه ٔ لیراوی ، از ایلات کوه گیلویه ٔ فارس . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 89).
-
ناصر عینائی
لغتنامه دهخدا
ناصر عینائی . [ ص ِ رِ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بویهی عاملی عینائی . از فقیهان و شاعران قرن نهم است . وی شاگرد شیخ ظهیرالدین عاملی بود. مؤلف روضات الجنات به نقل از صاحب الامل آرد: او فاضل محقق ادیب شاعر و فقیه بود او راست رساله ای نیکو در حساب و من ...
-
ناصر کاشی
لغتنامه دهخدا
ناصر کاشی . [ ص ِ رِ ] (اِخ ) ناصرالدین ، متخلص به ناصر. هدایت آرد: «از اماجد فضلا و از اعاظم شعرای متقدمین است ». او راست :دو چیز هست که جزنام از او نشانی نیست وفای عهد در این عهد و سایه ٔ عنقا. * * *زین آستان خاکی طبعم ملول شدای مرغ روح وقت نیامد ک...
-
ناصر لغوی
لغتنامه دهخدا
ناصر لغوی . [ ص ِ رِ ل ُ غ َ ] (اِخ ) از شاعران قرن چهارم است . وی به روایت عوفی : «از شعراء امیر محمد محمود [ غزنوی ] بود و شعر او را لطافتیست و در آن و قت که ممدوح او را حبس کردند و در قلعه ٔ مندیش بازداشتند ناصر این رباعی در مدح او می گوید:ای شاه ...
-
ناصر للحق
لغتنامه دهخدا
ناصر للحق . [ ص ِ رُ لِل ْ ح َق ق ] (اِخ ) (الَ ...) لقب دیگر امام الداعی الی اﷲ حسن بن علی بن حسن بن زیدبن عمربن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب است . رجوع به ناصرالحق و نیز رجوع به ابومحمد اطروش در این لغت نامه شود.
-
ناصر مطرزی
لغتنامه دهخدا
ناصر مطرزی . [ ص ِ رِ م ُ طَرْ رِ ] (اِخ ) ناصربن ابی المکارم عبدالسعیدبن علی ، ملقب به مطرزی و مکنی به ابوالفتح خوارزمی حنفی معتزلی . از علمای فقه و نحو ولغت است . او را خلیفه ٔ زمخشری خوانند چه ، در همان سال وفات زمخشری او متولد شده . وی در رجب سال...
-
ناصر میرزا
لغتنامه دهخدا
ناصر میرزا. [ ص ِ ] (اِخ ) وی سومین و کهترین پسر سلطان عمر شیخ گورکانست و مادرش امید نام از اهالی اندجان بود. (از حبیب السیر ج 4 ص 100).
-
ناصر نجفی
لغتنامه دهخدا
ناصر نجفی . [ ص ِ رِ ن َ ج َ ] (اِخ ) ابن حسین نجفی . او راست «الجداول النورانیه » در استخراج آیات قرآنی . رجوع به اعیان الشیعه ج 49 ص 113 شود.
-
ناصر نجفی
لغتنامه دهخدا
ناصر نجفی . [ ص ِ رِ ن َج َ ] (اِخ ) (شیخ ...) از شاعران قرن دوازدهم و معاصران لطفعلی بیک آذر است ، در نجف متولد شد و در اصفهان نشأت یافت و به روایت مؤلف تذکره ٔ روز روشن به عهدسلطنت نادرشاه وی از نجف به اصفهان آمد. او راست :همی گریم به بزم او چو ش...
-
ناصر نسوی
لغتنامه دهخدا
ناصر نسوی . [ ص ِ رِ ن َ س َ ] (اِخ ) رجوع به ناصر لغوی شود.
-
ناصر هرمزدی
لغتنامه دهخدا
ناصر هرمزدی . [ ص ِ رِ هَُ م ُ ] (اِخ ) (حکیم ...) از حکما و شاعران قرن ششم هجری است . مؤلف تتمه ٔ صوان الحکمة آرد: «الحکیم ناصر الهرمزدی المابیژناباذی از سلاله ٔ اکاسره بود و در اجزاء علوم حکمت عالم بودو در شعر عربی و فارسی طبع وقادی داشت و برخی از...
-
ناصر هندوستانی
لغتنامه دهخدا
ناصر هندوستانی . [ ص ِ رِ هَِ ] (اِخ ) محمدناصرخان بن محمدقاسم خان از شاعران پارسی گوی هندوستان است و به روایت مؤلف صبح گلشن «بر نظم قصه ٔ لیلی و مجنون به طرز لطافت مشحون ظفر یافت ». از اشعار اوست :هر سر که ز عشق باخبر نیست هان بر سر سنگ زن که سر نی...