کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناشی از هوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناشی از هوس
دیکشنری فارسی به عربی
غريب
-
واژههای مشابه
-
ناشى
واژهنامه آزاد
کسى که مهارت کافی برای انجام دادن کار را ندارد.
-
ناشی گری
فرهنگ فارسی معین
(گَ) [ ع - فا. ] (حامص .) بی تجربگی ، تازه کاری .
-
علی ناشی
لغتنامه دهخدا
علی ناشی ٔ. [ ع َ ی ِ ش ِءْ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن وصیف بغدادی . مشهور به ناشی ءالاصغر. رجوع به ناشی ءالاصغر (علی بن عبداﷲ...) شود.
-
ناشی ٔ الاکبر
لغتنامه دهخدا
ناشی ٔ الاکبر.[ ش ِ ئُل ْ اَ ب َ ] (اِخ ) [ الَ ... ] عبداﷲبن محمدبن شرشر الناشی ، مکنی به ابوالعباس و معروف به ابن شرشر . رجوع به عبداﷲبن محمد ناشی و رجوع به الانساب سمعانی و الاعلام زرکلی و اعیان الشیعه ذیل حرف ن شود.
-
ناشی صغیر
لغتنامه دهخدا
ناشی صغیر. [ ی ِ ص َ ] (اِخ ) رجوع به ناشی ءالاصغر شود.
-
ناشی گری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] nāšigari بیتجربگی؛ تازهکاری.
-
ناشی شدن
دیکشنری فارسی به عربی
انبثق , قضية , نتيجة
-
ادم ناشی
دیکشنری فارسی به عربی
مبتدي
-
ناشی ،ناشیگری
لهجه و گویش تهرانی
ناوارد،ناواردی
-
ناشی شده است
فرهنگ واژههای سره
برآمده است
-
ناشی می شود
فرهنگ واژههای سره
بر می آید
-
ناشی و نابلد
فرهنگ گنجواژه
ناشی.
-
خطایی که ناشی ازضعف اخلا قی باشد
دیکشنری فارسی به عربی
ضعف