کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناشی از عدم تبعیض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
indiscriminate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی تفاوتی، خالی از تبعیض، ناشی از عدم تبعیض
-
indiscrimination
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبعیض، عدم تشخیص، عدم تبعیض، بی نظری
-
non-discrimination
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عدم تبعیض
-
nondiscrimination
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عدم تبعیض
-
خالی از تبعیض
دیکشنری فارسی به عربی
عشوائي
-
freedom from discrimination
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزادی از تبعیض
-
forejudging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیاده روی، از پیش قضاوت کردن، تبعیض قائل شدن
-
expatriate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبعیض آمیز، مهاجر، از کشور خود راندن، تبعید کردن، ترک کردن، تبعیدی
-
forejudge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراموشی، از پیش قضاوت کردن، تبعیض قائل شدن
-
unbiased
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی طرفانه، بی غرض، بدون تبعیض، عاری از تعصب، بی پیشقدر، تحت تاثیر واقع نشده
-
عدم مقابل
لغتنامه دهخدا
عدم مقابل . [ ع َ دَ م ِ م ُ ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مسبوقیت زمانیات را به عدم زمان عدم مقابل گویند در مقابل عدم مجامع و بالجمله عدم مقابل عدم زمانی است زیرا هیچ یک از مراتب وجودی حوادث زمانی با یکدیگر جمع نمیشوند و از این جهت عدم فکی در سلسله...
-
discrimination
تبعیض
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] برخورد غیرعادلانۀ ناشی از پیشداوری و تعصب نسبت به برخی افراد براساس معیارهای قومی و جنسی و نژادی و دینی
-
affirmative action, positive discrimination
تبعیض جبرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] سیاست یا برنامهای که هدف آن کاستن از تبعیضهایی است که در گذشته بر فرد یا گروهی وارد شده است، ازطریق اقدامات مثبت برای در اختیار نهادن فرصتهای مناسب در حوزۀ تحصیل و کسب و کار متـ . تبعیض مثبت
-
random uncertainty, aleatory uncertainty
عدم قطعیت کاتورهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] عدم قطعیت ناشی از نوفۀ کاتورهای و خطاهای اندازهگیری
-
عدم
لغتنامه دهخدا
عدم . [ ع َ دَ] (ع اِمص ) نیستی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مرگ . فقدان . (ناظم الاطباء) نابودی . مقابل وجود. مقابل هستی : وجودش همیشه باد و عدم او هیچ گوش مشنواد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 333).اندر مشیمه ٔ عدم از نطفه ٔ وجودهر دو مص...