کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناشکیبایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناشکیبایی
/nāšakibāy(')i/
معنی
بیصبری؛ بیقراری؛ بیآرامی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بیصبری، بیقراری، نابردبار، ناصبوری
۲. تعجیل، عجله ≠ بردباری، صبر
دیکشنری
impatience
-
جستوجوی دقیق
-
ناشکیبایی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیصبری، بیقراری، نابردبار، ناصبوری ۲. تعجیل، عجله ≠ بردباری، صبر
-
ناشکیبایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) nāšakibāy(')i بیصبری؛ بیقراری؛ بیآرامی.
-
جستوجو در متن
-
بی صبری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [فارسی. عربی. فارسی] bisabri ناشکیبایی.
-
بی صبری
فرهنگ واژههای سره
ناشکیبایی، بی تاب
-
بی تابانه
فرهنگ فارسی عمید
(قید) bitābāne از روی بیتابی و ناشکیبایی؛ بیصبرانه.
-
جزع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] jaza' ۱. اظهار حزن و دلتنگی؛ بیتابی؛ نالهوزاری؛ ناشکیبایی.۲. ناشکیبایی کردن؛ بیتابی کردن.
-
ناصبوری
واژگان مترادف و متضاد
بیقراری، ناآرامی، ناشکیبایی، ناشکیبی ≠ صبوری
-
شکیبایی
واژگان مترادف و متضاد
بردباری، تحمل، شکیب، صبر، صبوری، مصابرت ≠ ناشکیبایی
-
جزع
فرهنگ فارسی معین
(جَ زَ) [ ع . ] (مص ل .) بی تابی کردن ، ناشکیبایی کردن .
-
جزوع
فرهنگ فارسی معین
(جُ) [ ع . ] (مص ل .) بی تابی کردن ، ناشکیبایی کردن .
-
جامه دریدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ دَ) (مص م .) بی تاب شدن ، ناشکیبایی کردن .
-
بیتابی
واژگان مترادف و متضاد
بیقراری، جزع، زاری، فزع، ناآرامی، ناشکیبایی، ناشکیبی ≠ آرامش، قرار
-
بی شکیبی
لغتنامه دهخدا
بی شکیبی . [ ش َ / ش ِ ] (حامص مرکب ) بی صبری . بی قراری . ناشکیبایی .
-
بی صبری کردن
لغتنامه دهخدا
بی صبری کردن . [ ص َک َ دَ ] (مص مرکب ) ناشکیبی کردن . ناشکیبایی کردن .