کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناشکوفا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناشکوفا
/nāše(o)kufā/
معنی
۱. ویژگی گیاهانی که شکوفه نمیدهند.
۲. ویژگی میوهها یا دانههایی که بعد از رسیدن باز نمیشوند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
indehiscent
ناشکوفا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ویژگی میوه یا اندامی بارده که پس از رسیدن شکاف برنمیدارد و باز نمیشود * مصوب فرهنگستان اول
-
ناشکوفا
لغتنامه دهخدا
ناشکوفا. [ ش ِ ] (نف مرکب ) مقابل شکوفا. رجوع به شکوفا شود. || در گیاه شناسی ، میوه هائی را گویند که به خودی خود شکفته و باز نمی شوند مانند فندق و بلوطو گندم و جو. رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 188 شود.
-
ناشکوفا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ شکوفا] (زیستشناسی) nāše(o)kufā ۱. ویژگی گیاهانی که شکوفه نمیدهند.۲. ویژگی میوهها یا دانههایی که بعد از رسیدن باز نمیشوند.
-
واژههای مشابه
-
indehiscent fruit
میوۀ ناشکوفا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] میوهای که پس از رسیدن شکاف برنمیدارد و باز نمیشود
-
جستوجو در متن
-
فندقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) fandoqe ۱. (زیستشناسی) میوۀ خشک ناشکوفا که مغز آن چسبیده به پوست نیست.۲. [قدیمی] هرچیز کروی شبیه فندق.
-
فندقه
فرهنگ فارسی معین
(فَ یا فُ دُ قِ یا قَ) (اِ.) گونه ای میوة خشک ناشکوفا که میوه اش فقط حاوی یک دانه است و این دانه آزاد است و به انساج میوه اتصالی ندارد. بهترین نمونة این میوه ها فندق است .
-
کاکائو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: cacao] kākā'u(o) ۱. (زیستشناسی) درختی بومی مناطق گرمسیر با برگهای بیضی، چوب سرخرنگ، و میوههای دراز بیضیشکل به رنگ زرد یا سرخ و ناشکوفا.۲. دانههای سرخ یا زرد موجود در میوۀ این درخت که بعد از خشک شدن قهوهای میشوند.۳. گَردی ک...
-
شکوفا
لغتنامه دهخدا
شکوفا. [ ش ُ ](نف ) شکفته . شکفته شده . شکوفان . بازشده چون غنچه و شکوفه . (از یادداشت مؤلف ). شکفنده . شکوفه دهنده . || میوه ٔ خشکی که خود بشکافد. (فرهنگ فارسی معین ). ولی میوه های خشک دیگری نیز یافت میشود که آنها را شکوفا مینامند و شکفتن آنها به ا...
-
گندمه
لغتنامه دهخدا
گندمه . [ گ َ دُ م َ / م ِ ] (اِ) در اصطلاح علمی ، میوه هایی است که پوسته ٔ درونی آن بر روی دانه چسبیده و پوسته ٔ خارجی نیز نازک است مانند گندم و جو. گاهی اطراف آن پرده ای دارد مانند نارون و گاهی دو گندمه ٔ بالدار به هم چسبیده اند مانند افرا. این نوع...
-
اسفند
فرهنگ نامها
(تلفظ: esfand) (اوستایی) (= اسپند) به معنی مقدس؛ (در گاه شماری) ماه دوازدهم از سال شمسی ؛ (در گیاهی) دانهی سیاه خوش بویی که آن را برای دفع چشم زخم در آتش میریزند ؛ (در گیاهی) گیاهی علفی چند ساله با گلهای سفید و میوهی ناشکوفا که دانههایی سیاه رنگ...
-
Tamarindus indica, Tamarindus officinalis
تمر هندی دارویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] تنها گونة تمر هندی به شکل درختی به ارتفاع 12 تا 18 متر با برگهای دائم به رنگ سبز روشن و مرکب و شانهای و با گلهای زرد و قرمز به عرض 5/2 سانتیمتر و دارای پنج گلبرگ گلآذین خوشهای و میوة باقلایی ناشکوفا به طول 12 تا 15 سانتیمتر و د...
-
Tamarindus indica,Tamarindus officinalis
تمر هندی دارویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] تنها گونۀ تمر هندی به شکل درختی به ارتفاع 12 تا 18 متر با برگهای دائم به رنگ سبز روشن و مرکب و شانهای و با گلهای زرد و قرمز به عرض 5/2 سانتیمتر و دارای پنج گلبرگ گلآذین خوشهای و میوۀ باقلایی ناشکوفا به طول 12 تا 15 سانتیمتر و د...
-
Malva
پنیرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] سردهای از پنیرکیان شامل گیاهان یکساله یا چندسالۀ افراشته یا خیزان با برگهای متناوب یا ساده یا پنجهای یا لَپدار و جام گل پنج بخشی و گلبرگهای واژتخممرغی و ناخنکدار در قاعده به رنگهای قرمز یا زرشکی یا صورتی یا آبی یا سفید و میوۀ...