کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناشنودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناشنودن
لغتنامه دهخدا
ناشنودن . [ ش ِ دَ ] (مص منفی ) نشنودن . مقابل شنودن . رجوع به شنودن شود.
-
جستوجو در متن
-
پنبه درگوش
لغتنامه دهخدا
پنبه درگوش . [ پَم ْ ب َ / ب ِ دَ ] (ص مرکب ) کنایه از مردم غافل و سخن ناشنو باشد. (برهان قاطع) : نظامی بس کن این گفتار خاموش چه گوئی با جهان پنبه درگوش . نظامی .- پنبه در گوش داشتن ،پنبه در گوش کردن ، پنبه در گوش نهادن ؛ غفلت داشتن . تغافل کردن . س...
-
ستیهیدن
لغتنامه دهخدا
ستیهیدن . [ س ِ دَ ] (مص ) ستهیدن . در اوراق مانوی بپارتی «ستی هگ » (نزاع طلب ،ستیزه جو)، ستیهیدن فارسی مشتق از «سته » = ستیغ فارسی است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). ستیزه کردن . (برهان ) (اوبهی ) (غیاث ) (آنندراج ). لجاجت کردن . (برهان ) (آنندراج ...
-
پنبه
لغتنامه دهخدا
پنبه . [ پَم ْ ب َ / ب ِ ] (ا) گیاهی که از الیاف غوزه ٔ آن ریسمان و پارچه کنند. کرشَف . کُرسُف . کرفُس . کرسوف . قضم . قطب . بِرَس ْ. قُطْن . قُطُن ّ. طُوط. قور. شحم الارض . رازقی . خرنف . ندف . دِعس . عَطب . عُطب . عُطُب . عطوب . (منتهی الارب ) : می...
-
گوش
لغتنامه دهخدا
گوش . (اِ) آلت شنوائی . عضوی که بدان عمل شنیدن انجام گیرد. معروف است ، و به عربی اُذُن گویند. (برهان ). اذن و آلت شنیدن در انسان و دیگر حیوانات و جزء خارجی مجرای سمع و حس سمع. (ناظم الاطباء). اوستا گئوشه ، پهلوی گوش ، پارسی باستان گئوشه ، هندی باستان...