کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناشع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناشع
لغتنامه دهخدا
ناشع. [ ش ِ ] (ع ص ) اسم فاعل است از نشع. (اقرب الموارد). رجوع به نشع شود. || بلند برآمده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ناتی ٔ. (اقرب الموارد) (المنجد).
-
واژههای همآوا
-
ناشا
واژهنامه آزاد
دادگر.
-
جستوجو در متن
-
ناسع
لغتنامه دهخدا
ناسع. [ س ِ ] (ع ص ) گردن دراز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). العنق الطویل . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). العنق الطویل کانه طول و جدل جدلا. (المنجد). || زن ختنه ناکرده . رجوع به ناسعة شود. || بلند و برآمده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) ...
-
بلند
لغتنامه دهخدا
بلند. [ ب ُ ل َ ] (ص ، ق ) مقابل پست . (از برهان ). مرتفع و عالی و سرافراز. (ناظم الاطباء). کشیده . افراشته . برافراشته . مرتفع، در مقابل کوتاه و پست . (فرهنگ فارسی معین ). اشرف . أعلی . أعیط. افراخته . باذخ . أکوم . باسق . تِلو. جاهض . رفیع. رفیع...