کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناشتاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناشتاب
/nāštāb/
معنی
= ناشتا
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
deliberate, patient, unhurried
-
جستوجوی دقیق
-
ناشتاب
لغتنامه دهخدا
ناشتاب . [ ش ْ / ش ِ ] (ص ، اِ) به معنی ناشتا و ناهار است که از صبح باز چیزی نخوردن باشد. (برهان قاطع) : هرگه که عالمی را بینم به هر مرادجود تو سیر کرده و من ناشتاب تو. مسعودسعد.یا بپرسم که چه خوردی ناشتاب تو بگوئی نه شراب و نه کباب . مولوی .|| روزه ...
-
ناشتاب
لغتنامه دهخدا
ناشتاب . [ ش ِ ] (ص مرکب ) بی شتاب . آهسته . شکیبا. صابر. صبور. (ناظم الاطباء). ناشتابان . آنکه درنگ می کند و شتاب نمی کند.
-
ناشتاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] nāštāb = ناشتا
-
ناشتاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] nāšetāb بیشتاب؛ آنکه شتاب نکند؛ شکیبا.
-
جستوجو در متن
-
ناشتابی
لغتنامه دهخدا
ناشتابی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) آهستگی . شکیبائی . صبوری . (ناظم الاطباء). شتاب نکردن . عمل ناشتاب . رجوع به ناشتاب شود.
-
ناشتا
لغتنامه دهخدا
ناشتا. [ ش ْ /ش ِ ] (ص ) ناهار را گویند که از بامداد باز چیزی نخوردن است . (برهان قاطع) . به معنی نهار که از دیرگاه چیزی نخورده باشد و آن را ناشتاب نیز گویند. (انجمن آرا). کسی که از صبح چیزی نخورده باشد. (فرهنگ نظام ) . گرسنه بودن یعنی نهار ماندن که ...
-
میزیدن
لغتنامه دهخدا
میزیدن . [ دَ ] (مص ) میختن . آب تاختن . (لغت فرس اسدی ) (صحاح الفرس ). شاشیدن و بول کردن . (ناظم الاطباء). ادرار کردن . شاشیدن . آب تاختن . شاش کردن . (یادداشت مؤلف ). به معنی شاشیدن و بول کردن است . (از آنندراج ). به معنی بول کردن و شاشیدن باشد. (...
-
غ
لغتنامه دهخدا
غ . (حرف ) حرف بیست و دوم است از حروف الفبای فارسی و حرف نوزدهم از الفبای عربی و آخرین از حروف ابجد و در حساب جُمَّل آن را به هزار دارند و نام آن غین است ، و غین معجمه و غین منقوطه نیز گویند. و آن از حروف مستعلیة و حلق و مجهورة و مصمته و مائیة و قمری...