کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناسترده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناسترده
لغتنامه دهخدا
ناسترده . [ س ِ ت ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) سترده نشده . محوناشده . رجوع به سترده شود.
-
جستوجو در متن
-
منقا
واژگان مترادف و متضاد
پاک، سترده ≠ ناسترده
-
scruffy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخورده، ژولیده، ناهنجار، ناسترده
-
scruffiest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خال خال، ژولیده، ناهنجار، ناسترده
-
uncouth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی رحم، ناهنجار، زشت، ژولیده، ناسترده
-
scruffier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خسته کننده، ژولیده، ناهنجار، ناسترده
-
unkempt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی وقفه، ژولیده، خشن، شانه نکرده، ناهنجار، ناسترده
-
تقزیع
لغتنامه دهخدا
تقزیع. [ ت َ ](ع مص ) موی سر، بعضی بستردن و بعضی بگذاشتن . (تاج المصادر بیهقی ). ستردن موی و جای جای ناسترده ماندن . || آماده کردن اسب را به دوانیدن . || سخت دویدن اسب . || فارغ داشتن کسی را برای امری معین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (...
-
ناتراش
لغتنامه دهخدا
ناتراش . [ ت َ ](ن مف مرکب ) چوب و غیر آن که تراشیده نشده باشد. ناتراشیده . (فرهنگ نظام ). تراشیده نشده . ناسترده . جلا داده نشده . (ناظم الاطباء). ناهموار. (غیاث ) (آنندراج ).نتراشیده . ناصاف . که تراشیده نشده است : یکی ناچخ شه که بر وی رسیدز زنگی ر...
-
قزع
لغتنامه دهخدا
قزع . [ ق َ زَ ] (ع اِ) پاره های ابر تنک . (منتهی الارب ).قطعه های متفرق کوچک از ابر. (از اقرب الموارد). || پشم ستور جای جای فروریخته در بهاران . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بقایا الشعر المنتف . (اقرب الموارد). || شتران ریزه . (منتهی الارب ). ص...
-
ناتراشیده
لغتنامه دهخدا
ناتراشیده . [ ت َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) ناتراش . چوب و غیر آن که تراشیده نشده باشد. (فرهنگ نظام ). ناهموار. (آنندراج ). تراشیده نشده . ناسترده . جلا داده نشده . (ناظم الاطباء). نتراشیده . زبر. ناهموار. ناصاف : ز آرزوی خاطب او ناتراشیده درخت هر زمان ...
-
شفت
لغتنامه دهخدا
شفت .[ ش َ ] (ص ) فربه و سمین و لحمی و گنده و ستبر و ضخیم . (از برهان ) (ناظم الاطباء). فربه و گنده . (از فرهنگ جهانگیری ). || کم بها و ارزان . (برهان ) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری ). چیز کم بها. (انجمن آرا). || مفت . (ناظم الاطباء) (برهان ) (ا...