کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناسالم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناسالم
معنی
(لِ) [ فا - ع . ] (ص .) 1 - دارای عیب . 2 - بیمار. 3 - مخالف بهداشت .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. بیمار، دردمند، رنجور، مریض، ناتندرست، ناخوش
۲. فاسد، ناپاک، نادرست ≠ سالم
دیکشنری
insalubrious, insanitary, unhealthy, unsanitary, unsound
-
جستوجوی دقیق
-
ناسالم
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیمار، دردمند، رنجور، مریض، ناتندرست، ناخوش ۲. فاسد، ناپاک، نادرست ≠ سالم
-
ناسالم
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ فا - ع . ] (ص .) 1 - دارای عیب . 2 - بیمار. 3 - مخالف بهداشت .
-
ناسالم
لغتنامه دهخدا
ناسالم . [ ل ِ ] (ص مرکب ) مقابل سالم . بیمار. ناتندرست . مریض . رنجور. علیل . دردمند. || ناسازگار. ناملایم . نامعتدل . || آلوده . مخالف بهداشت : هوای ناسالم . || ناتو. ناقلا. نادرست . نابکار. ماجراجو. ناملایم . آشوب طلب . شرانگیز.
-
ناسالم
دیکشنری فارسی به عربی
خاطي , سقيم , غير صحي
-
واژههای مشابه
-
contaminant
ناسالمکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] عاملی که باعث تغییرات نامطلوب شرایط آب یا خاک شود
-
illegal vote
رأی ناسالم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] رأیی که به دلیل عدم رعایت ضوابط انتخابات باطل شمرده میشود
-
جستوجو در متن
-
unsweetenedness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناسالم
-
untusked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناسالم
-
unsanity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناسالم
-
nassology
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناسالم
-
unsallying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناسالم
-
unsavoredness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناسالم
-
dysphoric
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناسالم