کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناز کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناز کردن
معنی
(کَ دَ) 1 - (مص ل .) از روی عشوه و ناز خودداری کردن . 2 - کرشمه آمدن . 3 - به خود بالیدن و فخر کردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
caress
-
جستوجوی دقیق
-
ناز کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) 1 - (مص ل .) از روی عشوه و ناز خودداری کردن . 2 - کرشمه آمدن . 3 - به خود بالیدن و فخر کردن .
-
ناز کردن
لغتنامه دهخدا
ناز کردن . [ ک َ دَ ](مص مرکب ) غنج . تدلل . (تاج المصادر بیهقی ). دلال . (دهار). داله . ادلال . عشوه گری . رجوع به ناز شود. || تفاخر. استکبار. خودنمائی . تکبر : یارب این نودولتان را بر خر خودشان نشان کاین همه ناز از غلام ترک و استر می کنند. حافظ. ||...
-
ناز کردن
لهجه و گویش تهرانی
تفاخر،لوس شدن
-
واژههای مشابه
-
نازِ نفس،ناز نفست، ناز دهنت
لهجه و گویش تهرانی
تشویق خواننده آواز
-
گل ناز
لغتنامه دهخدا
گل ناز. [ گ ُ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی از گل است .
-
پریناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari nāz) آن که چون پری ناز و کرشمه دارد ، کنایه از زیبا و خوش کرشمه و ناز است.
-
جهان ناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: jahān nāz) مایهی افتخار جهان ، فخر جهان .
-
چمنناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: čaman nāz) (به مجاز) زیبارویی که دارای ناز و عشوه و کرشمه است .
-
فرّخناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: farrox nāz) ویژگی آنکه خوشبخت و کامیاب است و دارای ناز و کرشمه است ؛ دارای ناز و غمزه و کرشمهی خوب و خوش و موزون .
-
کیناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: ke(a)y nāz) (کی + ناز (افتخار ، فخر ، تفاخر)) ؛ به معنی موجب افتخارِ پادشاه و بزرگان .
-
گران ناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: gerān nāz) دارای ناز ، کرشمه و غمزهی فراوان ؛ دارنده ی قشنگی و زیبایی زیاد ؛ (به مجاز) جذاب و خوشایند.
-
سمنناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: saman nāz) (سَمن + ناز= کرشمه ، ناز و غمزه) (به مجاز) زیباروی دارای ناز و کرشمه .
-
سنناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: san nāz) (ترکی) (سن = تو + ناز = قشنگ) ، تو نازی ؛ (به مجاز) زیبا و قشنگ .
-
صدفناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: sadaf nāz) (عربی ـ فارسی) (صدف + ناز) (به مجاز) دختر زیبا و دارای ناز و کرشمه .