کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناز دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ناز کشیدن
لغتنامه دهخدا
ناز کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) نازبردن . تحمل ناز کردن . رجوع به ناز شود : مستان کشند ناز زن قحبه نی مردمان عاقل هشیارش . ناصرخسرو.چندین غم تو خوردم و ناز تو کشیدم از عشق من و ناز خود آگاه نئی نوز. سوزنی .به جور از نیکوان نتوان بریدن بباید ن...
-
ناز نوروز
لغتنامه دهخدا
ناز نوروز. [ زِ ن َ ] (اِخ ) نام نوائی است از موسیقی . (برهان قاطع) (فرهنگ نظام ) (جهانگیری ) (شمس اللغات ) (انجمن آرا) (برهان جامع) : چو در پرده کشیدی ناز نوروزبه نوروزی نشستی دولت آن روز.نظامی .
-
بید ناز
لغتنامه دهخدا
بید ناز. [ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بید موله .بید مجنون . بید معلق . (یادداشت مؤلف ) : زلفت که چو بید ناز آویخته است خاک محن اندر سر من بیخته است . (از کتاب شرف الدین رامی ).رجوع به بید مولّه و بید مجنون و بید معلق شود.
-
خواب ناز
لغتنامه دهخدا
خواب ناز. [ خوا / خا ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خواب نوشین . خواب شیرین . خواب خوش . خواب راحت . خواب آرام .
-
چینی ناز
لغتنامه دهخدا
چینی ناز. (ص مرکب ) دارای ناز و کرشمه ٔ چینی . با کرشمه و غنج و دلال چون چینیان : گفت رومی عروس چینی نازکای خداوند روم و چین و طراز.نظامی .
-
ناز بالش
لهجه و گویش تهرانی
بالش کوچک
-
ناز پرورده
لهجه و گویش تهرانی
ننر،متنعم،لوس
-
ناز خرکی
لهجه و گویش تهرانی
ناز ناشیانه
-
نازِ شست
لهجه و گویش تهرانی
جایزه ،جایزه شکارچی،تشویق
-
ناز کردن
لهجه و گویش تهرانی
تفاخر،لوس شدن
-
ناز کش
لهجه و گویش تهرانی
خریدار ناز:ناز کش داری ناز کن،نداری پاتو دراز کن
-
ناز نازی
لهجه و گویش تهرانی
زیبا،ملوس
-
ناز،نُس
لهجه و گویش تهرانی
آلت مادگی
-
ناز کِردن
لهجه و گویش بختیاری
nâz kerdan 1. نوازش کردن bačan-e nâz kon>:بچه را نوازش کن> ؛ 2. کرشمه کردن.
-
پری ناز
واژهنامه آزاد
نیکوخصالِ نازدار.