کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نازا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نازا
/nāzā/
معنی
زن یا حیوان ماده که آبستن نشود؛ نازاینده؛ سترون.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
حائل، سترون، عاقر، عقیم، نابارور ≠ بارور، زایا
دیکشنری
barren, fruitless, infertile, sterile, unfruitful
-
جستوجوی دقیق
-
نازا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← سترون 2
-
نازا
واژگان مترادف و متضاد
حائل، سترون، عاقر، عقیم، نابارور ≠ بارور، زایا
-
نازا
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) سترون ، عقیم ، مادة هر حیوانی که آبستن نشود.
-
نازا
لغتنامه دهخدا
نازا. (نف مرکب ) ماده ٔ هر حیوان که زاینده نباشد. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). عقیم . که نزاید. که هیچ نزاید. سترون . قسری . عاقر. ستاغ . نازاینده .
-
نازا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) (پزشکی) nāzā زن یا حیوان ماده که آبستن نشود؛ نازاینده؛ سترون.
-
نازا
دیکشنری فارسی به عربی
قاحل , معقم
-
نازا
لهجه و گویش بختیاری
nâzâ نازا، یائسه.
-
واژههای همآوا
-
نازع
لغتنامه دهخدا
نازع . [ زِ ] (ع ص ) شتر آرزومند جای باش و چراگاه ، مذکر و مؤنث در وی یکسانست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): بعیر نازع و ناقة نازع ؛ که مشتاق وطن و چراگاه خود باشد. (از اقرب الموارد). || کسی که اشتیاق و آرزوی وطن بر او غلبه کرده باشد. (...
-
ناذع
لغتنامه دهخدا
ناذع . [ ذِ ] (ع ص ) آب زهنده . (ناظم الاطباء). || خوی ِ برآینده . (ناظم الاطباء). اسم فاعل است از نذع . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به نذع شود.
-
جستوجو در متن
-
عسگری
فرهنگ واژههای سره
نازا
-
عَاقِرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
نازا
-
نرک،نروک
لهجه و گویش تهرانی
نازا،بی بر
-
نروک
واژهنامه آزاد
نازا.