کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نارگیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نارگیل
/nārgil/
معنی
۱. میوهای کرویشکل و بزرگ با پوستهای قهوهای و سخت و گوشتی سفید که درون آن شیرۀ سفید خوراکی قرار دارد.
۲. درخت این میوه که شبیه درخت خرما است و برگهای بزرگ به درازی دو متر دارد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
cocoanut, coconut
-
جستوجوی دقیق
-
نارگیل
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) درخت بلند یک پایة گرمسیری با میوة درشت و بیضی شکل .
-
نارگیل
لغتنامه دهخدا
نارگیل . (اِ) نارجیل . گوز هندی . جوز هندی . بارنج . رانج . گردکان هندی . بارنگ . حشرج . جوزالهند. گوز هندو. جوز هندو. نرجیل . آقای دکتر معین در حاشیه ٔبرهان قاطع آرد: پهلوی «انارگیل »، معرب آن نارجیل و نارجیلة. در نامه ٔ پهلوی خسرو کواتان بند 50 آمد...
-
نارگیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: anārgil] (زیستشناسی) nārgil ۱. میوهای کرویشکل و بزرگ با پوستهای قهوهای و سخت و گوشتی سفید که درون آن شیرۀ سفید خوراکی قرار دارد.۲. درخت این میوه که شبیه درخت خرما است و برگهای بزرگ به درازی دو متر دارد.
-
نارگیل
دیکشنری فارسی به عربی
جوزة الهند
-
واژههای مشابه
-
coconut milk
شیر نارگیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مایعی که با رنده کردن و فشردن دروندانۀ نارگیل تازه به دست میآید
-
درخت نارگیل
دیکشنری فارسی به عربی
کاکاو
-
جستوجو در متن
-
بادنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] bādenj = نارگیل
-
cocoanut
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نارگیل
-
coconuco
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نارگیل
-
coconuts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نارگیل
-
coconut
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نارگیل
-
جوزة الهند
دیکشنری عربی به فارسی
نارگيل
-
cocoanuts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نارگیل