کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نارنج کلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نارنج بون
لغتنامه دهخدا
نارنج بون . [ رَ / رِ ] (اِخ ) نام یکی از رودخانه های مازندران است . رجوع به مازندران و استرآباد ص 23 شود.
-
نارنج کل
لغتنامه دهخدا
نارنج کل . [ رِ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان رشت در 13هزارگزی جنوب رشت و 4هزارگزی آقاسیدشریف ، در دامنه واقع است ،هوایش معتدل و مرطوب و مالاریائی است ، 105 تن سکنه دارد و فارسی را به لهجه ٔ گیلکی تکلم می کنند. محصول و صادرا...
-
نارنج کوه
لغتنامه دهخدا
نارنج کوه . [ رَ / رِ ] (اِخ ) از دهات نور مازندران است . رجوع به مازندران و استرآباد رابینو ص 149 شود.
-
نارنج گون
لغتنامه دهخدا
نارنج گون . [ رَ / رِ ] (ص مرکب ) به رنگ نارنج . نارنجی رنگ . || به شکل نارنج . نارنجی شکل : چرخ نارنج گون چو بازیچه در کف هفت طفل جان شکر است . خاقانی .هنوزم عقل چون طفلان سر بازیچه می داردکه این نارنج گون حقه ببازی کرد حیرانش . خاقانی .این گنبد نار...
-
بهار نارنج
لغتنامه دهخدا
بهار نارنج . [ ب َ رَ ] (اِ مرکب ) گل نارنج از اینجاست که عرقش را عرق بهار گویند. (آنندراج ). مربای بهار نارنج مربایی مطبوع و معطر است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خلال نارنج
لغتنامه دهخدا
خلال نارنج . [ خ ِ / خ َ ل ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به ترکیبات خلال در این لغت نامه شود.
-
مربای نارنج
دیکشنری فارسی به عربی
مربي البرتقال
-
نارنج و ترنج
لهجه و گویش تهرانی
از داستانهای قدیمی