کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نارنجستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نارنجستان
/nāre(a)njestān/
معنی
۱. جایی که درخت نارنج بسیار باشد.
۲. گلخانهای که در زمستان گلدانهای نارنج را در آنجا نگهداری میکنند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
orangery
-
جستوجوی دقیق
-
نارنجستان
لغتنامه دهخدا
نارنجستان . [ رَ / رِ ج ِ ] (اِ مرکب )جائی که در آن درخت نارنج و دیگر مرکبات را عمل آورند. (ناظم الاطباء). باغهای سرپوشیده به شیشه که در سردسیر برای درختان مرکبات دارند. (یادداشت مؤلف ).
-
نارنجستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) nāre(a)njestān ۱. جایی که درخت نارنج بسیار باشد.۲. گلخانهای که در زمستان گلدانهای نارنج را در آنجا نگهداری میکنند.
-
نارنجستان
لهجه و گویش تهرانی
گلخانه پرورش مرکبات در خانه بزرگان (به علت خواص دارویی)
-
واژههای مشابه
-
گلخانه و نارنجستان
فرهنگ گنجواژه
محل پرورش گل و درخت.
-
جستوجو در متن
-
orangeries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
orangeries، نارنجستان
-
orangery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرتقال، نارنجستان
-
ستان
لغتنامه دهخدا
ستان . [ س ِ ] (ص ، ق ) برپشت خوابیده . (برهان ). پشت بازافتاده و به پشت خوابیده . (آنندراج ). بازخفته بقفا. (حفان ). بر قفا خفته . (صحاح الفرس ). برپشت غلطیدن . (شرفنامه ). بر پشت بازخفته . (اوبهی ). کسی که بر پشت خود خوابیده باشد. (غیاث ) : یاد کن ...
-
استان
لغتنامه دهخدا
استان . [ اِ ] (اِ) مزید مقدّم بعض امکنه ، مانند: اِستان البهقباذ الاسفل . اِستان ُالبهقباذ الاعلی . اِستان ُالبهقباذ الاوسط. اِستان ُ سُو. اِستان ُالعال . (معجم البلدان ). آقای پورداود در نامه ٔ فرهنگستان آورده اند: و آن در پارسی باستان و در اوستا س...