کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نارسیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نارسیده
معنی
(ر دَ) (ص مف .) ناقص ، خام .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. خام، کال، نارس، نرسیده
۲. بیبهره، بینصیب
۳. بچه، خردسال، نوباوه ≠ رسیده، یانع
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نارسیده
واژگان مترادف و متضاد
۱. خام، کال، نارس، نرسیده ۲. بیبهره، بینصیب ۳. بچه، خردسال، نوباوه ≠ رسیده، یانع
-
نارسیده
فرهنگ فارسی معین
(ر دَ) (ص مف .) ناقص ، خام .
-
نارسیده
لغتنامه دهخدا
نارسیده . [ رَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) از: نا (نفی ، سلب ) + رسیده (اسم مفعول از رسیدن ). (حاشیه ٔ برهان قاطعدکتر معین ). آنکه هنوز نرسیده و وارد نشده باشد. (ناظم الاطباء). نرسیده . واصل نشده . نیامده : به رستم چنین گفت گیرم که اوی جوانست و بد نارسیده...
-
جستوجو در متن
-
افگانه
فرهنگ فارسی معین
(اَ نِ) (اِ.) بچة نارسیده ، جنین .
-
نارس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) nāre(a)s ۱. نارسیده؛ نرسیده.۲. میوۀ خام؛ کال.
-
اپگانه
فرهنگ فارسی معین
(اَ نِ) (اِ.) بچة نارسیده که از شکم انسان یا حیوان بیفتد، آفگانه .
-
غسات
فرهنگ فارسی معین
(غَ) [ ع . غساة . ] (اِ.) غوزة خرما، خرمای نارسیده .
-
ضبد
لغتنامه دهخدا
ضبد. [ ض َ ] (ع مص )آمیختن خرمای رسیده را با نارسیده . (منتهی الارب ).
-
اپگانه
لغتنامه دهخدا
اپگانه . [ اَ ن َ / ن ِ ] (ص ، اِ) آفکانه . افگانه . بچه ٔ نارسیده ٔ از بار رفته .
-
اخکوش
لغتنامه دهخدا
اخکوش . [ اَ ] (اِ) زردآلوی نارسیده . چغاله ٔ زردآلو. رجوع به اخکوک شود.
-
گس
لغتنامه دهخدا
گس . [ گ َ ] (ص ) زمخت . عَفِص . مزه ای چون مزه ٔ مازو وسنجد نارسیده و بهی نارسیده . بعض شراب های انگوری که پوست دهان و گلو را فراهم کشد: پوست انار گس است .
-
مخاضرة
لغتنامه دهخدا
مخاضرة. [ م ُ ض َ رَ ] (ع مص ) میوه های سبز نارسیده بر درخت فروختن ، و هو منهی عنه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). فروختن بر درخت میوه های سبز نارسیده را. (ناظم الاطباء).
-
خردسال
واژگان مترادف و متضاد
۱. اندکسال، بچه، بچهسال، صغیر، طفل، کمسال، کمسن، کوچک ۲. کودک، نابالغ، نارسیده، نوباوه ≠ کهنسال
-
بینصیب
واژگان مترادف و متضاد
بیبهره، کمبهره، محروم، معرا، نارسیده ≠ بهرهمند، بهرهور حرمان، ناامیدی، نومیدی ≠ بهرهوری