کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نارسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نارسی
لغتنامه دهخدا
نارسی . [رَ ] (حامص مرکب ) نرسیدگی . نارسیدگی . کالی . خامی .
-
نارسی
دیکشنری فارسی به عربی
عدم النضج
-
واژههای مشابه
-
fuel starvation
سوختنارسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی، حملونقل هوایی، علوم نظامی، قطعات و مجموعههای خودرو] نرسیدن سوخت از مخازن سوخت به موتورها به دلایل مختلف
-
جستوجو در متن
-
immaturities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نارضایتی، نارسی
-
عدم النضج
دیکشنری عربی به فارسی
نارسي , نابالغي
-
immaturity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نارسایی، نارسی
-
لَمَّه
لهجه و گویش بختیاری
lamma تخممرغ نارسى که پوستهاش هنوز سفت نشده باشد.
-
نرسیدگی
لغتنامه دهخدا
نرسیدگی . [ ن َ رَ / رِ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) نارسیدگی . کالی . نارسی . مقابل رسیدگی به معنی رسیده بودن . رجوع به رسیدگی شود.
-
چکول
لغتنامه دهخدا
چکول . [ چ ُ ] (اِ) برنج نارس (درتداول مردم گیلان ). در اصطلاح گیلانیها برنج نارسی که هنوز آماده ٔ درو کردن و به مصرف رسانیدن نیست .
-
نارسیدگی
لغتنامه دهخدا
نارسیدگی . [ رَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) ناآزموده کاری . نابالغی . (آنندراج ). ناتمامی . کامل نشدگی . (ناظم الاطباء). صغر. اندک سالی . بی تجربگی . رسیده و کامل و بالغ نبودن . || خامی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کالی . نارسی . ناپختگی .
-
فلفل کبیر
لغتنامه دهخدا
فلفل کبیر. [ ف ِف ِ ل ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) درختی است بسیار زیبا از تیره ٔ مورْدها که ارتفاعش حدود ده متر میرسدو در آمریکای مرکزی و ونزوئلا میروید و در جاماییکا و هند نیز کاشته میشود. گلهایش سفید و معطر است و میوه ٔ آن را بنام فلفل جاماییکا...
-
رسیدگی
لغتنامه دهخدا
رسیدگی . [ رَ / رِ دَ / دِ ] (حامص ) چگونگی رسیده . || درآمدن به حالت نضج و پختگی و بلوغ و کمال . (ناظم الاطباء). نضج . پختگی . چگونگی و حالت پختن میوه . مقابل کالی . مقابل نارسی . مقابل نارسیدگی . (یادداشت مؤلف ). به حالت نضج و پختگی درآمدن میوه . ...
-
رسیدن
لغتنامه دهخدا
رسیدن . [ رَ / رِ دَ ] (مص ) آمدن . (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2 ورق 12) (فرهنگ فارسی معین ) (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). آمدن کسی به جایی . قدوم . ورود: رسیدن به خیر؛ خیرمقدم . (یادداشت مؤلف ). در آمدن . (فرهنگ فارسی معین )(ناظم الاطباء) (از حاشیه ٔ...