کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نادیده کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نادیده کردن
لغتنامه دهخدا
نادیده کردن . [ دی دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نادیده انگاشتن . نادیده گرفتن . نادیده آوردن : نادیده میکنی چو فتد چشم بر منت جانم فدای دیدن و نادیده کردنت .هلالی .
-
واژههای مشابه
-
نادیده آوردن
لغتنامه دهخدا
نادیده آوردن . [ دی دَ / دِ وَ دَ ] (مص مرکب ) نادیده انگاشتن . ندیده گرفتن : دیده را نادیده می آرید لیک چشمتان را واگشاید مرگ نیک .مولوی .
-
نادیده شوی
لغتنامه دهخدا
نادیده شوی . [ دَ / دِ ] (ص مرکب ) زنی که شوهر نکرده و دوشیزه باشد. (ناظم الاطباء). دوشیزه . باکره . دختر.
-
نادیده گوی
لغتنامه دهخدا
نادیده گوی . [ دی دَ / دِ ] (نف مرکب ) کسی که امری نامشهود رابازگو کند : فروگفت از این شیوه نادیده گوی نبیند هنر دیده ٔ عیب جوی .سعدی .
-
نادیده جنگ
لغتنامه دهخدا
نادیده جنگ . [ دی دَ / دِ ج َ ] (ص مرکب )رزم نیازموده . جنگ نکرده . نبرد نادیده : ز روبه رمد شیر نادیده جنگ .سعدی .
-
نادیده روزگار
لغتنامه دهخدا
نادیده روزگار. [ دی دَ / دِ ] (ص مرکب ) نامجرب . تجربه نیاموخته . جوان کار نادیده ٔ نورس : نادیده روزگارم از آن رسمدان نیم آری بروزگار شود مرد رسمدان .ابوالمعالی رازی .
-
نادیده کار
لغتنامه دهخدا
نادیده کار. [ دی دَ /دِ ] (ص مرکب ) نامجرب . که ورزیده و کاردیده نیست .
-
نادیده گرد
لغتنامه دهخدا
نادیده گرد. [ دی دَ / دِ گ َ ] (ص مرکب ) چیزی که پاک و پاکیزه نگاهداشته شده باشد. (ناظم الاطباء). که گرد بر آن ننشسته است . که شفاف و نو است . نو. شفاف . براق . جلادار. بکار نیفتاده : بفرمود کارند خوانهای خوردهمان نقل دانهای نادیده گرد.نظامی .
-
نادیده نعل
لغتنامه دهخدا
نادیده نعل .[ دی دَ / دِ ن َ ] (ص مرکب ) بی نعل . کره ای که آن را نعل نکرده باشند و نوزاده باشد. (از ناظم الاطباء).
-
خواب نادیده
لغتنامه دهخدا
خواب نادیده . [ خوا / خا دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) کنایه از کودک نابالغ. (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). بحد مردان یا زنان نرسیده . نابالغ. صغیر. محتلم نشده . (یادداشت مؤلف ) : ریدکان خواب نادیده مصاف اندر مصاف مرکبان داغ ناکرده قطار اندر قطار.فرخی .
-
نادیده گرفته
دیکشنری فارسی به عربی
ومضة
-
نادیده پنداشتن
دیکشنری فارسی به عربی
احمل
-
نادیده گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
اهمال ، اِخْتِراق
-
neglect of probability
نادیدهگیری احتمالات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] گرایش افراد به نادیده گرفتن احتمالات در زمان تصمیمگیری در وضعیت عدم قطعیت