کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نادی
/nādi/
معنی
۱. نداکننده.
۲. باشگاه؛ انجمن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نادی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا.) ندا کننده .
-
نادی
لغتنامه دهخدا
نادی . (ع اِ) انجمن . (دهار). انجمن روز. انجمن وقتی که مجتمع باشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای حدیث کردن . (مهذب الاسماء). انجمن و مجلس بحث مردم در روز. انجمن و مجلس مادام که مردم در آن مجتمعند و چون پراکنده شوند این اسم بر آن اطلاق نمی شود. (اقر...
-
نادی
لغتنامه دهخدا
نادی . (ع ص ) اسم فاعل از ندا. (اقرب الموارد). نداکننده . (آنندراج ).
-
نادی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] nādi ۱. نداکننده.۲. باشگاه؛ انجمن.
-
واژههای مشابه
-
نادي
دیکشنری عربی به فارسی
چماق , گرز , خال گشنيز , خاج , باشگاه , انجمن , کانون , مجمع()چماق زدن , تشکيل باشگاه يا انجمن دادن
-
ام نادی
لغتنامه دهخدا
ام نادی . [ اُم ْ م ِ ] (ع اِ مرکب ) داهیه . (از المرصع) .
-
نادي ليلي
دیکشنری عربی به فارسی
کاباره , کاباره رفتن
-
جستوجو در متن
-
خال گشنیز
دیکشنری فارسی به عربی
نادي
-
باشگاه
دیکشنری فارسی به عربی
نادي
-
مجمع()چماق زدن
دیکشنری فارسی به عربی
نادي
-
تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
دیکشنری فارسی به عربی
نادي
-
کاباره رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
نادي ليلي
-
خاج
دیکشنری فارسی به عربی
صليب , نادي