کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نادانستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نادانستن
لغتنامه دهخدا
نادانستن . [ ن ِ ت َ ] (مص منفی ) جهل . جهالت . ندانستن . مقابل دانستن . رجوع به دانستن شود.
-
جستوجو در متن
-
عهب
لغتنامه دهخدا
عهب . [ ع َ ] (ع مص ) نادانستن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ندانستن چیزی را، و آن را با غین معجمه نیز خوانند. (از اقرب الموارد).
-
تهتر
لغتنامه دهخدا
تهتر. [ ت َ هََ ت ْ ت ُ ] (ع مص ) نادانستن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). تهتار. (اقرب الموارد).
-
جهالة
لغتنامه دهخدا
جهالة. [ ج َ ل َ ] (ع مص ) نادان بودن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نادانستن چیزی را. (زوزنی ). نادان شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِمص ) نادانی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء).
-
تهتار
لغتنامه دهخدا
تهتار. [ ت َ ] (ع مص ) گول گردیدن و نادانستن . (منتهی الارب ): هتر الرجل تهتاراً (از باب ضرب )؛ گول و احمق گردید آن مرد ونادان شد. (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
نکر
لغتنامه دهخدا
نکر. [ ن َ ک َ ] (ع مص ) ناشناختن امر را. (از منتهی الارب ) . نادانستن کاری را. (از اقرب الموارد). نُکْر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). نکور. نکیر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نُکُر. (ناظم الاطباء). || ناشناختن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101). نش...
-
جهالت
لغتنامه دهخدا
جهالت . [ ج َ ل َ ] (از ع ، مص ) جهل . نادان بودن . نادانستن . نادان شدن . (آنندراج ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ). || (اِمص ) نادانی . (آنندراج ) : یک فوج همی بینم گم کرده ره خویش وَایام پریشان ز جهالت چو شب تار. مسعود.رجوع به جهالة شود.
-
اعتناف
لغتنامه دهخدا
اعتناف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) کراهت داشتن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کراهت داشتن از چیزی . (آنندراج ). || بدرشتی فراگرفتن کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بدرشتی فراگرفتن کار را. (ناظم الاطباء). بعنف فراگرفتن بکاری . (تاج المصادر بیهقی ). ب...
-
جهل
لغتنامه دهخدا
جهل . [ ج َ ] (ع مص ) نادان شدن . (تاج المصادربیهقی ). نادان بودن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ضد علم . (اقرب الموارد). نادانستن . (آنندراج ). || نادان نمودن خود را. (منتهی الارب ). تسافُه . (اقرب الموارد از اساس اللغة). نادانی کردن . (دهار). || ...
-
غفلت
لغتنامه دهخدا
غفلت . [ غ َ ل َ ] (ع مص ) گذاشتن . فراموش کردن . (منتهی الارب ). سهو. (دهار). رجوع به غفلة شود. || بی خبر گشتن . (منتهی الارب ). نادانستن چیزی و توجه نداشتن به چیزی . (فرهنگ نظام ). بی خبری و فراموشی . بی تمیزی و نادانی و بی تدبیری و بی پروایی . تها...
-
روی
لغتنامه دهخدا
روی . (اِ) چهر. چهره . رخ . رخسار. وجه . صورت . محیا. مطلع. طلعت . معرف . منظر. دیدار. گونه . سیما. رو. (یادداشت مؤلف ). رو و رخسار است که به عربی وجه گویند. (از برهان ). نقبه . جبله . عارض . (منتهی الارب ). ترعه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). ص...