کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نادان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نادان
/nādān/
معنی
۱. بیعقل؛ جاهل.
۲. بیسواد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ابله، احمق، بیاطلاع، بیخرد، بیدانش، بیسواد، بیشعور، بیعقل، بیمعرفت، جاهل، دنگ، ساده، سفیه، عامی، غافل، غافل، کالیو، کانا، کمعقل، کمهوش، کودن، گاوریش، گول، ناشناسا، نفهم ≠ دانا
دیکشنری
airhead, blind, ignorant
-
جستوجوی دقیق
-
نادان
واژگان مترادف و متضاد
ابله، احمق، بیاطلاع، بیخرد، بیدانش، بیسواد، بیشعور، بیعقل، بیمعرفت، جاهل، دنگ، ساده، سفیه، عامی، غافل، غافل، کالیو، کانا، کمعقل، کمهوش، کودن، گاوریش، گول، ناشناسا، نفهم ≠ دانا
-
نادان
فرهنگ فارسی معین
(ص .) جاهل ، ابله .
-
نادان
لغتنامه دهخدا
نادان . (نف مرکب ) جاهل . ضد دانا. (حاشیه ٔ برهان قاطع). جاهل . بی علم . بی وقوف .بی عقل . احمق . گول . بی دانش . (ناظم الاطباء). بی دانش . که لفظ دیگرش جاهل است . (فرهنگ نظام ). ضد دانا و آن را به عربی جاهل گویند. (آنندراج ) (انجمن آرا). مغفل . سفیه...
-
نادان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) nādān ۱. بیعقل؛ جاهل.۲. بیسواد.
-
نادان
دیکشنری فارسی به عربی
احمق , جاهل , سخيف , غير حکيم
-
نادان
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: nâdun طاری: nâdun / nafahm طامه ای: nadunamkâr طرقی: nâdun / nefahm کشه ای: nâdun نطنزی: nâdun
-
واژههای مشابه
-
نادان دل
لغتنامه دهخدا
نادان دل . [ دِ ] (ص مرکب ) بی خبر. که دل آگاه نیست .که صاحب خبر نیست . که صاحب معرفت نیست : کسی نیست بدبخت و کم بودترز درویش نادان دل بی خبر.اسدی .
-
نادان وار
لغتنامه دهخدا
نادان وار. (ق مرکب ) مثل نادان ها. جاهلانه . چون نادانان : و اگر چه از علم بهره ٔ تمام داشت نادان وار در آن خوضی می پیوست . (کلیله و دمنه ).
-
ادم نادان ونفهم
دیکشنری فارسی به عربی
شريب
-
زن زیبای نادان
دیکشنری فارسی به عربی
دمية
-
ادم احمق و نادان
دیکشنری فارسی به عربی
هزة
-
ادم نادان وکودن
دیکشنری فارسی به عربی
حمار
-
جاهل و نادان
فرهنگ گنجواژه
نافهم.
-
نادان و نفهم
فرهنگ گنجواژه
بی فهم.