کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناخوشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناخوشی
/nāxoši/
معنی
بیماری؛ مرض؛ بدحالی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بیماری، درد، عارضه، کسالت، مرض، مریضی، نقاهت
۲. ضدیت، کدورت، نقار
۳. تلخی، مرارت، ناگواری
۴. غمگینی، ناخوشدلی، ناشادی
۵. بدمزگی ≠ خوشی، سلامت
دیکشنری
disease, illness, indisposition, morbidity, sickness
-
جستوجوی دقیق
-
sickness
ناخوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] حالتی که در آن فرد اندکی از حالت سلامت خارج میشود
-
ناخوشی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیماری، درد، عارضه، کسالت، مرض، مریضی، نقاهت ۲. ضدیت، کدورت، نقار ۳. تلخی، مرارت، ناگواری ۴. غمگینی، ناخوشدلی، ناشادی ۵. بدمزگی ≠ خوشی، سلامت
-
ناخوشی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .)(حامص .)1 - غمگینی ، اندوه . 2 - بیماری ، مرض . 3 - ناپسندی ، زشتی . 4 - ناگواری . 5 - خشونت .
-
ناخوشی
لغتنامه دهخدا
ناخوشی . [ خوَ / خ ُ ] (حامص مرکب ) غمگین بودن . (فرهنگ نظام ). غمگینی . ناشادمانی . || سختی . خشم . رنج . (ناظم الاطباء). مقابل خوشی . ابتلاء. گرفتاری . مصیبت . ناراحتی : یار مساعد بگه ناخوشی دامکشی کرد نه دامن کشی . نظامی .آن را که به طبع درکشی نیس...
-
ناخوشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) nāxoši بیماری؛ مرض؛ بدحالی.
-
ناخوشی
دیکشنری فارسی به عربی
داء , مرض , مرضية
-
واژههای مشابه
-
ناخوشی گرفتن
لغتنامه دهخدا
ناخوشی گرفتن . [ خوَ/ خ ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) مریض شدن . به مرض مبتلا شدن . به امراض مسری دچار شدن .
-
تشخیص ناخوشی
دیکشنری فارسی به عربی
تشخيص
-
ویژه ناخوشی
دیکشنری فارسی به عربی
سقيم
-
حمله ناخوشی
دیکشنری فارسی به عربی
نوبة
-
ناخوشی جگر
دیکشنری فارسی به عربی
کبد
-
ناخوشی اور
دیکشنری فارسی به عربی
غير صحي
-
اصابت یا نزول ناخوشی
دیکشنری فارسی به عربی
هجوم
-
ناخوشی،ناخوش شدن
لهجه و گویش تهرانی
بیماری