کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناجش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناجش
لغتنامه دهخدا
ناجش . [ ج ِ ] (ع ص ) اسم فاعل از نجش . رجوع به نجش شود. || صیاد. (المنجد) (مهذب الاسماء). شکارچی . (ناظم الاطباء). صائد. (اقرب الموارد). || آن که برماند شکار را بسوی صیاد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). کسی که شکار را بطرف شکارچی میرماند. (از اقرب الموا...
-
جستوجو در متن
-
رماننده
لغتنامه دهخدا
رماننده . [ رَ ن َن ْ دَ / دِ ] (نف ) رم دهنده : ناجش ؛ رماننده ٔ شکار بسوی صیاد. (منتهی الارب ). رجوع به رماندن و رمانیدن شود.
-
نجاش
لغتنامه دهخدا
نجاش . [ ن َج ْ جا ] (ع ص ) شکاری . صیاد. (ناظم الاطباء). صائد. (المنجد). ناجش . || که سواران و چهارپایان را راند. (از اقرب الموارد).
-
نجاشی
لغتنامه دهخدا
نجاشی . [ ن َ شی ی ] (ع ص ) آنکه برماند شکار را بسوی شکاری . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه می رماند شکار را تا بسوی شکارچی رود. (ناظم الاطباء). ناجش . آهوگردان . شکارگردان . شکارانگیز.
-
شکاری
لغتنامه دهخدا
شکاری . [ ش ِ ] (ص نسبی ) هر چیز منسوب و متعلق و مربوط به شکار. آنچه در شکار بکار رود، چون : باز شکاری ، سگ شکاری ، اسب شکاری ، تفنگ شکاری . هر چیز منسوب و متعلق به شکار و نخجیر، مانند سگ و باز و اسب و جز آن . (ناظم الاطباء) : به منبر کی رود هرگز سری...