کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناجا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناجا
واژهنامه آزاد
مخفف نیروی انتظامی جمهوری اسلامی
-
واژههای همآوا
-
ناجع
فرهنگ فارسی معین
(جِ ) [ ع . ] (ص فا.)1 - سودمند. 2 - طالب چراگاه .
-
ناجع
لغتنامه دهخدا
ناجع. [ ج ِ ] (ع ص ) تازه . (دستوراللغه ). خون تازه . (مهذب الاسماء) (شمس اللغات ). دم ناجع؛ خون تازه . (بحرالجواهر). || جوینده ٔ گیاه .(آنندراج ) (منتهی الارب ). طالب الکلاء فی مواضعه . (اقرب الموارد). ج ، ناجعة و نواجع. || جوینده ٔ نکوئی . (آنندراج...
-
ناجع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] nāje' ۱. اثربخش؛ تٲثیرکننده.۲. گوارا.۳. نافع؛ سودمند.
-
جستوجو در متن
-
مکنا
واژهنامه آزاد
طرح مکنا (مدیریت کیفیت ناجا).
-
نأج
لغتنامه دهخدا
نأج . [ ن َءْج ْ ] (ع مص ) زاری و تضرع کردن به درگاه خدا: نأج نأجاً الی اﷲ؛ صاح و تضرع . (معجم متن اللغة). || بانگ کردن گاو. نُؤاج : ناءَج َ الثورُ نأجاً و نُؤاجاً؛ خارَ. (المنجد). || به تأخیر افکندن کار را. (از معجم متن اللغة). رجوع به نؤوج ...