کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
nitpicking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نات پیک
-
Nat Turner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نات ترنر
-
وکيل الاعلانات
دیکشنری عربی به فارسی
متصدي اعلا نات , اگهي گر
-
وتم
لغتنامه دهخدا
وتم . [ ] (ع مص ) بدل کردن عرب یمن سین را به تاء مثل نات به جای ناس . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
نشرة
دیکشنری عربی به فارسی
تابلو اعلا نات , اگهي نامه رسمي , ابلا غيه رسمي , بيانيه , اگاهينامه , پژوهشنامه , پژوهنامه
-
مرمریت
لغتنامه دهخدا
مرمریت . [ م َ م َ ] (ع اِ) بلا و سختی . (منتهی الارب ). داهیة، و تاء آن بدل ازسین باشد چون «نات » بجای ناس . (از اقرب الموارد).
-
بزرگ شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. رشد کردن، نمو کردن ۲. بالغ شدن، برومند شدن، رشید شدن ۳. تنومند شدن، جسیم شدن، گندهشدن ≠ کوچک شدن ۴. چاق شدن، فربه شدن ≠ لاغر شدن ۵. ستبر شدن، ضخیم شدن، کلفتشدن ۶. عظیم شدن، گسترده شدن، وسیع شدن ۷. پرتوان شدن، توانا شدن ≠ نات
-
قربوت
لغتنامه دهخدا
قربوت . [ ق َ رَ ] (معرب ، اِ) قربوت السرج ؛ کوهه ٔ زین . (منتهی الارب ). قربوس زین . سین را به تاء بدل کردند، و آن بر شیوه ٔ لهجه ای است که ناس را نات گویند. ج ،قرابیت . (از اقرب الموارد). و رجوع به قربوس شود.
-
رقاحة
لغتنامه دهخدا
رقاحة. [ رَ ح َ] (ع مص ) بازرگانی . (مهذب الاسماء). ورزیدن و بازرگانی . (آنندراج ). ورزیدن و بازرگانی . و قولهم : جئناک للنضاحة و لم نات للرقاحة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). بازرگانی و کسب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). بازرگانی کردن . (دهار). کسب و...
-
سومنات
لغتنامه دهخدا
سومنات . [ م َ ] (اِخ ) سانسکریت «سومناتها« » ماللهند 349» (از: سومه ، ماه + نات ، صاحب ): حجر سومنات و «سوم » هو القمر و«نات » الصاحب فهو صاحب القمر، و قد قلعه الامیر محمود رضی اﷲ عنه فی سنة ست عشر و اربع مائة للهجرة... (ماللهند 252). هم بیرونی در و...
-
ناتی
لغتنامه دهخدا
ناتی . (ع ص ) بلند شده و آماس کرده و بلند برآمده . (ناظم الاطباء). بلند برآینده و بلند. (آنندراج ) (منتهی الارب ). برجسته . برآمده . غنبیده . ورغلنبیده . (یادداشت مؤلف ). الناتی ُٔ: اسم فاعل ، یقال «الکعب عظم ناتی » و کل شی ٔ ارتفع من بیت و غیره فهو...
-
ابومنصور
لغتنامه دهخدا
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) حفده . محمدبن اسعدبن محمدبن الحسین بن القاسم العطاری الطوسی الأصل معروف به حفده و ملقب به عمدةالدین فقیه شافعی نیشابوری . او فقیهی فاضل و واعظی فصیح و اصولی بود، به مرو نزد علی بن ابی بکر محمدبن منصور سمعانی والد حافظ مشه...
-
هجان
لغتنامه دهخدا
هجان . [ هَِ ] (ع ص ، اِ) برگزیده از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برگزیده و خالص و پاک از هرچیزی . (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). گویند: «خیار کل شی ٔ هجانه ». و از گفتار علی است : هذا جنای و هجانه فیه ...
-
ظافر
لغتنامه دهخدا
ظافر. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن القاسم بن منصوربن عبداﷲبن خلف بن عبدالغنی الجذامی ، مکنی به ابی منصور و معروف به حداد. موطن وی اسکندریه . او شاعری ادیب و نیکوسخن بود. و وی راست دیوانی مشتمل بر مدح گروهی از مصریان . وفات به محرم سال 529 هَ . ق . به مصر. جماع...
-
عقب
لغتنامه دهخدا
عقب . [ ع َ ق ِ ] (ع اِ) پسر. (منتهی الارب ). ولد. (اقرب الموارد). فرزند. (غیاث اللغات ) : از محمدبن علی ابوحمزه و او را عقب نبوده است و ابوالقاسم و او را ایضاً عقب نبوده است ... در وجود آمدند و مجموع وفات یافتند و ایشان را عقب نبود. (تاریخ قم 234). ...