کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناتو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناتو
/nāto/
معنی
۱. بدذات؛ خبیث.
۲. ناسازگار؛ ناموافق.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بدجنس، شرور، متقلب، ناجنس، ناسازگار، ناموافق ≠ درستکردار
دیکشنری
balky, cantankerous, difficult, restive, unmannerly
-
جستوجوی دقیق
-
ناتو
واژگان مترادف و متضاد
بدجنس، شرور، متقلب، ناجنس، ناسازگار، ناموافق ≠ درستکردار
-
ناتو
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) [ انگ . ] (اِ.) علامت اختصاری سازمان پیمان آتلانتیک شمالی پیمانی نظامی که در چهارم آوریل 1949 بین کشورهای بلژیک ، فرانسه ، لوکزامبورگ ، هلند، انگلستان ، کانادا، دانمارک ، ایسلند، ایتالیا، نروژ، پرتغال و ایالات متحدة آمریکا بسته شد.
-
ناتو
فرهنگ فارسی معین
(تُ) (ص .) (عا.) 1 - ناموافق ، ناسازگار. 2 - بدجنس ، حیله گر.
-
ناتو
لغتنامه دهخدا
ناتو. [ ت َ / ت ُ ] (ص مرکب ) ناموافق و سخت . (فرهنگ نظام ). که نتابد. بد. (یادداشت مؤلف ). در تداول عام ، ناقلا. خطرناک . موذی .
-
ناتو
لغتنامه دهخدا
ناتو. [ ت ُ ] (اِخ ) علامت اختصاری «سازمان پیمان آتلانتیک شمالی » است که از حروف اول همین کلمات به انگلیسی تشکیل شده است .ناتو یک سازمان جهانی است که گروهی از کشورهای اروپائی را با دو قدرت امریکای شمالی مرتبط میسازد. اعضای پیمان ناتو اعلام کرده اند ک...
-
ناتو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] nāto ۱. بدذات؛ خبیث.۲. ناسازگار؛ ناموافق.
-
ناتو
دیکشنری فارسی به عربی
انيق
-
ناتو
لهجه و گویش تهرانی
ناقُلا
-
واژههای مشابه
-
پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)
دیکشنری فارسی به عربی
الحلف الأطلسي ، الحلف الأطلنطي
-
ناتو و ناقلا
فرهنگ گنجواژه
کلاش.
-
واژههای همآوا
-
نعتو
لغتنامه دهخدا
نعتو. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه حمام بخش جنت آباد شهرستان مشهد، در 42 هزارگزی شمال غربی صالح آباد در دامنه ٔ معتدل هوائی واقع است و 145 تن سکنه دارد. آبش از چشمه تأمین می شود. محصولش غلات و زعفران است . شغل اهالی زراعت و مالداری است . (ا...
-
جستوجو در متن
-
nevat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناتو