کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نابیخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نابیخته
لغتنامه دهخدا
نابیخته . [ ت َ /ت ِ ] (ن مف مرکب ) که بیخته نشده باشد. مقابل بیخته . رجوع به بیخته شود، آرد نابیخته : آرد جو را نابیخته طعام ساختند و خوردند. (انیس الطالبین ).
-
جستوجو در متن
-
نبیخته
لغتنامه دهخدا
نبیخته . [ ن َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نابیخته . بیخته ناشده .غربال کرده ناشده . مقابل بیخته . رجوع به بیخته شود.
-
مغثمر
لغتنامه دهخدا
مغثمر. [م ُ ث َ م َ ] (ع ص ) جامه ٔ تباه بافته و درشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جامه ٔ درشت و خشن و پست بافته . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گندم ناصاف و نابیخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گندم پاک ناکرده و نابیخته . (ناظم الاطباء) (از ا...
-
بیخته
لغتنامه دهخدا
بیخته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) چیزی که از غربال رد شده باشد. (ناظم الاطباء). منخول . مغربل : هرگز نبرد کسی ببازارنابیخته گندم بهایی . ناصرخسرو.|| پیچیده : مطوی برابر (مقابل ) منشور، و اصل نشر خلاف طی باشد و منه : نشرالموتی ؛ای احیاهم ، برای آنکه تا مر...
-
نخاله
لغتنامه دهخدا
نخاله . [ ن ُ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِ) سپوس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). آنچه در موبیز پس از بیختن آرد باقی ماند. پوست هر دانه ای که آدمی آن را نمی خورد. (ناظم الاطبا). آنچه که بعدِ بیختن آرد در غربال و غیره باقی ماند. (غی...
-
گندم
لغتنامه دهخدا
گندم . [ گ َ دُ ] (اِ) پهلوی و پازند گنتم ، معربش جندم (در: جوزجندم )، کردی گَنم ، افغانی قنوم ، وخی قیدیم ، سنگلیچی و منجی غندم ، سریکلی ژندم ، ژندوم ، شغنی ژیندم ، یودغا قدوم ، بلوچی گندیم ، و رجوع شود به هوبشمان . گیلکی ، فریزندی ، یرنی و نطنزی گن...