کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نابه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نابه
لغتنامه دهخدا
نابه . [ ب ِه ْ ] (ع ص ) شریف . (اقرب الموارد). نام آور و گرامی . (منتهی الارب ). ج ، نُبُه ْ. (آنندراج ). بزرگوار. مشهوربه بزرگی . بلندنام . نبیه . نبه . || امر نابه ؛ کار بزرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). النابه من الامور؛ العظیم الجلیل . (معجم متن...
-
واژههای مشابه
-
نابه اندام
لغتنامه دهخدا
نابه اندام . [ ب ِ اَ ] (ص مرکب ) ناموزون . نامتناسب . که باندام نیست .
-
نابه اندامی
لغتنامه دهخدا
نابه اندامی . [ ب ِ اَ ] (حامص مرکب ) ناموزونی . عدم تناسب .
-
نابه گاه
فرهنگ فارسی عمید
(قید) ‹نابگه› [قدیمی] nābegāh ناگهان؛ بیوقت.
-
نابه هنگام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، قید) nābehengām بیوقت؛ بیموقع.
-
نابه هنجاری
دیکشنری فارسی به عربی
شذوذ
-
واژههای همآوا
-
نابح
لغتنامه دهخدا
نابح . [ ب ِ ] (ع ص ) بانگ کننده مثل سگ و آهو و قچقار و مار . (آنندراج ). سگ بانگ کننده . (ناظم الاطباء). اصل نباح مخصوص صدای سگ است و بعد به صدای دیگر حیوانات هم اطلاق شده است . (اقرب الموارد). ج ، نَوابِح ، نُبَّح ، نُبوح .
-
جستوجو در متن
-
نابهنگام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، قید) nābehengām = نابههنگام
-
نابگاه
فرهنگ فارسی عمید
(قید) nābegāh = نابهگاه
-
آناکرونیسم
فرهنگ واژههای سره
ب یزمان گرایی، نابه هنگام
-
بهانه تراشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) bahānetarāši عذر و بهانۀ نابهجا آوردن.
-
ختار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] xattār فریبنده؛ نابهکار.