کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نابند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نابند
لغتنامه دهخدا
نابند. [ ب َ ] (اِ مرکب ) شاید مخفف نان بند. رفیده . ناوند. بالشی مدور با حشو پنبه و غیره که خمیر گسترده ٔ نان بر وی نهند و بدیوار تنور بندند. (یادداشت مؤلف ). این بالش گونه ٔ مدور را کرمانیها لَپّو گویند.
-
نابند
لغتنامه دهخدا
نابند. [ ب َ ] (اِخ ) رودی است در فارس . (جغرافیای تاریخی غرب ایران ص 45).
-
جستوجو در متن
-
ناوند
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِمر.) بالشچه ای که خمیر پهن کرده بر آن نهند و بر دیوار تنور تافته چسبانند تا نان بپزد، رفیده ، نابند.
-
ناوند
لغتنامه دهخدا
ناوند. [ وَ ] (اِ مرکب ) نان بند. بالشچه ای که خمیر پهن کرده بر آن نهند و بر دیوار تنور تفته دوسانند پختن نان را. لَپّو. رفیده . نابند.
-
یوک
لغتنامه دهخدا
یوک . (اِ) نابند. نان بند. رفیده یعنی گرد بالشی که ازلته دوخته و خمیر نان را تنک کرده به روی آن گسترانند و بر تنور چسبانند. (از برهان ) (ناظم الاطباء). آنچه نان بر آن نهند و در تنور کنند. (انجمن آرا) (آنندراج ). || سیخ آهنی که بر بالای تنور نهند وبری...
-
گنو
لغتنامه دهخدا
گنو. [ گ ِ ن َ ] (اِخ ) (کوه ...) جانب شمالی بندرعباس است . زیر کوه تا دامنه ٔ آن از سه فرسخ بیشتر است و از دامنه ٔ آن تا بندرعباس نزدیک به سه فرسخ . هوای بلندی آن در تابستان مانند بلوک خفر و فسا است . آبهای شیرین و گوارا از چشمه سار دارد و در سر این...
-
بند
لغتنامه دهخدا
بند. [ ب َ ] (اِ) فاصله ٔ میان دو عضو که آنرا بعربی مفصل خوانند. پیوند عضو که بعربی مفصل گویند. (برهان ) (آنندراج ). فاصله ٔ میان دو عضو را بتازی مفصل خوانند.(جهانگیری ). محل اتصال دو عضو بهم یعنی مفصل مانند بندهای انگشتان و بند آرنج و بند زانو و جز ...
-
ایران
لغتنامه دهخدا
ایران . (اِخ ) پهلوی ، «اِران » . به کشور ایران در عهد ساسانی «اران شتر» میگفتند. در عصر هخامنشی ایی ریا نام قوم ایرانی بود و این کلمه را نام قوم اُسِّت ِ قفقاز بصور «ایرون »، «ایرو» و «ایر» بخود اطلاق کرده اند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). کلمات آریا، آ...