کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نابفرمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نابفرمان
لغتنامه دهخدا
نابفرمان . [ ب ِ ف َ ] (ص مرکب ) سرکش . عاصی . طاغی . که مطیع نیست . که فرمان پذیر نیست . که بفرمان نیست . توسن .
-
جستوجو در متن
-
نابفرمانی
لغتنامه دهخدا
نابفرمانی . [ ب ِ ف َ ] (حامص مرکب ) سرکشی . توسنی . عصیان . به فرمان نبودن . صفت نابفرمان .
-
خلیع
واژگان مترادف و متضاد
۱. خودرای، خودسر، خودکام، خودکامه، دیکتاتور، گستاخ، نافرمان ≠ بفرمان، مطیع ۲. نابسامان ۳. کودک مطرود، فرزند طرد شده، عاق، نابفرمان، کودک شرور، ۴. صیاد ۵. غول ۶. کهنهجامه