کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناآزمودگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناآزمودگی
مترادف و متضاد
بیتجربگی، خامی، ناپختگی، ناشیگری ≠ آزمودگی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناآزمودگی
واژگان مترادف و متضاد
بیتجربگی، خامی، ناپختگی، ناشیگری ≠ آزمودگی
-
ناآزمودگی
لغتنامه دهخدا
ناآزمودگی . [ زِ / زْ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) مقابل آزمودگی . ناآزموده کاری . ناشیگری . ناپختگی . غِرَّة. غُمری . غرارت . بی تجربگی : الغَرارَة. غافل شدن و ناآزمودگی . (دهّار).
-
واژههای مشابه
-
ناآزمودگی کار
لغتنامه دهخدا
ناآزمودگی کار. [ زِ / زْ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) کارناآزمودگی . بی تجربگی . نامجرب بودن . نداشتن مهارت : غِرَّة و غرارَة؛ ناآزمودگی کار. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
تازهکاری
واژگان مترادف و متضاد
بیتجربگی، ناآزمودگی، ناشیگری، نوپیشگی ≠ کهنهکاری
-
ناپختگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) nāpoxtegi ۱. ناپخته بودن؛ خامی.۲. ناآزمودگی.
-
بیتجربگی
واژگان مترادف و متضاد
خامی، ناآزمودگی، ناپختگی، ناشیگری ≠ آزمودگی، خبرگی، کارکشتگی
-
ناشیگری
واژگان مترادف و متضاد
بیتجربگی، تازهکاری، خامی، ناآزمودگی، ناپختگی ≠ تبحر
-
غرارت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غرارَة] [قدیمی] qarārat ۱. غفلت.۲. جوانی؛ ناآزمودگی؛ بیتجربگی.
-
خامی
واژگان مترادف و متضاد
۱. ناپختگی، ناآزمودگی، خامدستی، بیتجربگی ۲. سادهدلی ۳. کالی
-
خبرگی
واژگان مترادف و متضاد
استادی، اهلیت، بصیرت، تجربه، تسلط، حذاقت، زبردستی، کارشناسی، مهارت ≠ ناآزمودگی
-
غرار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] qarār ۱. مغرور شدن.۲. فریب خوردن.۳. بیتجربگی؛ ناآزمودگی.
-
ناشیگری
لغتنامه دهخدا
ناشیگری . [ گ َ ] (حامص ) نااستادی . غرارت . بی تجربگی . ناآزموده کاری . عدم مهارت . ناآزمودگی . ناپختگی . رجوع به ناشی شود.
-
ناکاردیدگی
لغتنامه دهخدا
ناکاردیدگی . [ دی دَ / دِ ] (حامص مرکب ) نامجربی . بی تجربگی . کاردیده نبودن . ناآزمودگی . حالت و صفت ناکاردیده . رجوع به ناکاردیده شود.