کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نئطل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نئطل
لغتنامه دهخدا
نئطل . [ ن ِءْ طِ ] (ع اِ) آفت سخت . (ناظم الاطباء). رجوع به نَیطَل شود. || (ص ) مصاحب زیرک . (ناظم الأطباء). رجوع به نَیطَل شود.
-
جستوجو در متن
-
نیطل
لغتنامه دهخدا
نیطل . [ ن َ طَ ] (ع اِ) کوزه ای که شراب پیمایند به وی . (منتهی الارب ). پیمانه ٔ خمر. (مهذب الاسماء). مکیال خمر. (اقرب الموارد). پیمانه ٔ شراب و شیر. پیاله ٔ نمونه نزد باده فروشان . نیطِل . نئطل . (از متن اللغة). پیمانه ٔ شراب . نیطَل . (ناظم الاطبا...
-
بلا
لغتنامه دهخدا
بلا. [ ب َ ] (از ع ، اِ) بلاء. آزمایش . (ناظم الاطباء). آزمایش . آزمون . امتحان . (فرهنگ فارسی معین ). بَلوی . بَلیّة. مِحنة : اندر بلای سخت پدید آیدفضل و بزرگواری و سالاری . رودکی .و رجوع به بلاء شود. || زحمت و سختی و اذیت بسیار و رنج . (ناظم الاطبا...